ارتشی من

ارتشی من
پارت ۴
ویو ته
داشتم با دوست دخترم میرفتیم کتاب خونه تا اونجا لاو بترکونیم که یهو گوشیم زنگ خورد
ته: بله کوک
کوک: تهیونگ کجایی سری بهت احتیاج دارم (باصدای گرفته)
ته: چی شده
کوک:.........( همی چی رو تعریف کرد)
ته: چی ب.. باشه الان میام
ویو ته
رفتم به سالن غذا خوری پیش کوک

ته: حالت خوبه؟
کوک: آره بیا بریم پیش بچه ها
ته: باشه)(کوک به ته نگفت که حس میکنه از ات خوشش میاد کوک فراموش میکنه حسشو وباور نمیکنه والان دنبال انتقام از هوانگ اونم از طریق ا. ت)
پرش زمانیی کوک پیش بچه ها
کوک: خوب بچه ها بیاید کارتون دارم
بچه ها میرن پیش کوک
کوک: من میخوام باهاتون شرط ببندم که ا. ت رو عاشق خودم کنم اون دختر خاله ی هوانگ هست میخوام فیلمایی که قراره در آینده باهم بگیریم و حرفای عاشصونه بهش میزنمو بوسه او و... همرو پخش کنم تا حال هوانگ گرفته شه آبروی خانوادشو میبرم
بچه ها: عالیه کوک
ته: کوک تو با هوانگ مشکل داری نه با ا. ت این زیده رویه
کوک: اصلا نم زیاده روی نیست
ته: باشه بابا
کوک: آفرین
.ویو ا. ت
رفتم پیش این یوپ (پسر خاش فقط اعضای خانواده و دوستاش اینطوری صداش میکنن) اوهههه چه دخترای هرzه ای همش دورو بر این پسران خودشونو بهشون میمالن مخصوصا دنبال پسرای کلاس جدیدمن
که یهو...
اینم از پارت ۴ نظراتونپ بگید؟ ♥
دیدگاه ها (۸)

زینگ زینگ زینگ (صدای زنگ موبایل) ا. ت: بله خاله جون خاله ی ...

عشق زندگیم دنیای آرمی امید آرمی تولدت مبارکککککثکک❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤...

وقتی باهم دعوا میکنید و... پارت ۱ویو شوگا وای خدا کلی کار سر...

بینا در ارنشی من ♥

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

پسر کوچولوی من پارت ۴که یهو در صدا خورد...ویو ته : سریع پاشد...

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط