پارت ۹۴

& بانوی من
♡ بله ؟
& دیگه وقتشه برگردین کره
♡ چیشده مگه ؟
& امپراطور مردن
♡ خب چه ربطی به برگشت من داره
& اگه بفهمن یه خارجی اینجا بوده همه چی رو میندازن گردن شما
♡ باشه من باید حاضر بشم
شب
داشتیم سوار قایق می‌شدیم که یکی صدام کرد
÷ میخوای بدون خدافظی بری ؟
تهیونگ و بغل کردم
♡ دلم برات تنگ میشه از طرف من از یونگی خدافظی کن
÷ مراقب خودت باش خدافظ
چند روز توی راه بودیم و بلاخره رسیدیم کره در اتاق جیمین و چارتاق باز کردم
♡ من اومدم خوش اومدمممممم
+ سلاام عشق داداشی
و محکم توی بغلش چلوندم
♡ غلط کردم برگشتم
* وای باز این برگشت
♡ تو کشور نداری همش اینجا پلاسی
* جیمی یه چیزی به این بگو
♡ این نه و شاهزاده خانم بگو دهنت عادت کنه
+ بسه دیگه عین دو تا بچه افتادین به جون هم
♡ دلم برای تهیونگ مهربونم میسوزه که همچین هیولایی قراره وارد زندگیش بشه
* ته.. تهیونگ
♡ بله تهیونگ مشکلی هست
دیدگاه ها (۱)

پارت ۹۵

پارت ۹۶

پارت ۹۳

پارت ۹۲

خون آشام عزیز (79)

پارت ۹۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط