پارت ۳۷مافیای عشق

(فلش جونگکوک قبل اینکه بره پیش جیمین و شوگا)
یونا که خواب داشت بردم خونه که گذاشتم رو تخت و من هم روی اتاق دیگه بودم

صبح
ساعت ۷:27
جونگکوک بیدار شودم که دیدم یونا خوابه چه کیوت خوابید انگار بچه بود
و رفتم به خدمت کار ها گفتم صبحونه درست کن
و روی کاناپل نشستم و سرم توی گوشی بود
۲۰دقیقه بعد
ویو یونا
از خواب بیدار شودم که که حرکات کششی برای دستت و سرم و کمرم کردم که چشمام مالیدم دیدم این اتاق مال من نیست اتاق من اینجوری نیست و رفتم بیرون که دیدم اون پسر که دوست جیمین هست اینجاست رفتم پیشش
جونگکوک حس کرد کسی داره میاد و صدای پاهاش میومد سرشو بالا اورد
جونگکوک: آه بیدار شود یونا
یونا: اره ولی من چرا این جام
جونگکوک: چون میدونستم کسی خونتون نیست و اوردمت خونه
یونا : تو از کجا میدونستی هیچ کس خونم نیست
جونگکوک: دیگه بماند این کار برای شما کوچیک
خدمت کار: ارباب صبحانه آمادس
جونگ کوک: باشه راستی یونا تو بیا صبحونه بخور
یونا: نه خیلی ممنون
جونگکوک: بیا دیگه هیچی نخوردی
یونا : میگم نه دیگه چرا اصرار میکنی
جونگکوک: من از دختر ای لوس خوشم نمیاد میگم بیا یعنی بیا (یکمی صداشو بالا برد)
یونا : باشه چرا داد میزنی بعد من هم از دختر ای لوس هم خوشم نمیاد و روک و راست میگم
جونگکوک: باشه بیا
رفتن میز صبحونه خوردن و ساعت ۸ شود که یونا گفت
راستی اسمت چی
جونگکوک: اسمم جئون جونگکوک
یونا : ها راستی شنیدم تو خیلی دوست دختر داری چرا با اون ها نرفتی
جونگکوک: به تو چه خوب با اون ها نرفتم که به یکی دیگه میپچبن
یونا: باشه یک سوال پرسیدم خوب ساعت چند؟
جونگکوک: ساعت دقیق دقیقه 8:13 هست
یونا : او پس من برم خیلی دیرم شوده
جونگکوک: چرا دیرت شوده امروز دانشگاه نداریم
یونا : نه داداشم از آفریقا میاد خوب
جونگکوک: ها باشه میخوای برسونمت
یونا: نه زحمت میشه
جونگکوک: نه کجا زحمت مسیره راهم من هم کار دارم خوب
یونا : خوب باشه مسیره راحته باشه
رفتن و جونگکوک یونا رو رسوند خونه
رفتم خونه جیمین که دیدم خوابه و شوگا هم صبحونه داره میخوره و گفت میام بخورم و من هم گفتم که خوردم و شوگا رفت خونش که جیمین ساعت ۳ بیدار شود و گفت به به چه عجب فردا میومدی و من هم گفتم کار داشتم و رفت نهار بخونه و من هم قبلا وقتی جیمین نبود خوردم آمد روی کاناپل نشست و گفتم که برم خواهرم و بیا و جیمین هم گفت باشه و رفتم
ویو ات
جیمین بهم زنگ زد و گفت ساعت ۴ یو ساعت وقت دارم ای خدا اوووووففففف من چطوری خودمو آماده کنم
چون صبح دوش گرفتم و موهام رو شونه کردم و فقط لباس و آرایش ملایم دارم
لباس راحت پوشیدم( براتون میزارم) و آرایش کردم
و رفتم آدرسی که جیمین برام گذاشت و رسیدم که خونه چقدر قشنگ ولی چرا مشکی هست ولش کن ولی قشنگ بود
دیدگاه ها (۴)

💔💘اخخخخ دلم براش تنگ شده 🥺💝

مافیای عشق

پارت۳۶ مافیای عشق

پارت ۳۵ مافیای عشق

{مافیای من }{پارت 1}ویو جیمین صبح ساعت ۶ با صدای آلارم گوشی...

فیک دازای

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط