انقدر زدمش که پوستش قرمز شد با ضربه بعد لبش ترکید ...
انقدر زدمش که پوستش قرمز شد با ضربه بعد لبش ترکید . گردنشو گرفتمو فشار دادم طوری که صورتش کبود شد .اشکام جاری شد حرفی ندارم بگم ، نمیخوام بگم ، خودش همه چیو میدونه احساسمو درک میکنه . میدونه که تقصیر خودشه چون اینطوری نبودم ، هیچوقت .
ناخنامو تو صورتش فرو بردمو تا پایین گردنش کشیدم پوستش باز شد . ده تا خط رو سرو صورتش که قطره های کوچیک خون روشونه . یه سیلی محکم بهش زدم و سرمو انداختم پایین .
دستاشو باز کرد و منو کشید تو بغلش
ناخنامو تو صورتش فرو بردمو تا پایین گردنش کشیدم پوستش باز شد . ده تا خط رو سرو صورتش که قطره های کوچیک خون روشونه . یه سیلی محکم بهش زدم و سرمو انداختم پایین .
دستاشو باز کرد و منو کشید تو بغلش
- ۳.۴k
- ۳۰ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۶۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط