MYIDOL

#MY_IDOL 💜
part:8
............................................
خیلی از این وضعیت خوشحال بودم، فکر نمیکردم بخواد اینجوری پیش بره، بعد صحبتامون و معرفیه من، اهنگ جدید رو که باهم ساختیم و خوندیم، فک کنم از صدام خوششون اومده بود و این برای من یعنی امید، بعد از کنسرت همگی رفتن پایین خیلی خسته بودن ،کنسرته هیجان انگیزی بود خب

ا.ت:شما حالتون خوبه؟!
کوک:اره فقط یکم خسته ایم همین
تهیونگ:نگفتم امیدوار باش، اینم نتیجه اش
ا.ت:باید بگم این بهترین شبه زندگیم بود ، واقعا میگم
نامجون:خوبه، برای ما هم همینطور(لبخند)

بعد از این کنسرت من خونم و عوض کردم اومد سئول. هر لحظه ی زندگیم و با پسرا و ارمیا میگذروندم ، انگار یه لول جدید از زندگیم بود، هر روز بیشتر از دیروز دیده میشدم ، و این باعث خشنودی من بود، همکاری با بی تی اس برای من تحولی در زندگی بود که راه جدیدی رو به روم قرار داد، و اینجوری شد که من در کنار بنگتن تبدیل به ستاره شدم ، سه سال بعد از این اتفاق خیلی قشنگ به ارزوم رسیدم ، با وجود هیت های زیادی که بهم میدادن بازم مقاوم موندم، چون پسرا و ارمیا رو داشتم
( #سه_سال_بعد )

دیشب تا ساعت یک بیدار بودیم، همه خسته بودیم، اما من زودتر از همه بیدار شدم

تهیونگ:بلند شیننن، صبح شدهههه، پاشین دیگههه چقدر میخوابینننن
ا.ت:ته بزار بخابیم دیگه عححح
جیمین:اومدیم تعطیلات مثلااا، بزار بخابیمممم
تهیونگ:پاشییینننن، ساعت هشته صبحهههه، هنوزم میخاین بخوابینن
کوک:هیونگ خسته ایم دیشب تا یک بیدار بودیمممم
تهیونگ:یعنی من تنها باشم؟!(کیوت)
شوگا:تهیونگ دستم بهت برسه میکشمت
تهیونگ:یااا هیونگگگگ، دلت میادد(کیوت)
...