آبنبات تلخ
Part:۷۶
عموی ته : دخترمو ول کن تو دیگه کی هستی
لارا : دختره رو ول کردم رفتم تهیونگو بغل کردمو گفتم
لارا : زنش آقا جون من شوهرمو به کسی نمیدممم
مامان ته : وای خدا من عروس دارم نیازی به دختر هرزت ندارم
عموی ته : تو خفه
ته : عمو تو کارت به ما افتاده خفه شو خفه شوهم میکنی؟
عمه ته : تهیونگ میدونستم قبول نمیکنی اما اگه نکنی هممون میمیریم
ته : برام مهم نیست
ته : اما نداره شما منو مامانمو ول کردین براتون مهم نبود بدون بابام چجوری نفس بکشیم به مامانم ننگ هرزگی زدین حالا برای نجات جونتون اومدین اینجا
کوک : ته من از مهمون سرزده بدم میاد
سوبین : عاو منم
عموی ته : ته ببخش خواهش میکنم بحث جون دو نفر نیست بحث جون همه خوانوادس
ته : ای بابا بکش بیرون از ما خستمون کردی
کوک : اهم بفرمائید بیرون
عموی ته : تهیونگ بهش فکر کن
کوک : بیرون(عربده)
هانی : وات فاززززز اینا دیگه چجور جاکشی تشریف دارن خو
سوبین : ولشون کنین بیایین بریم آماده شیم
هانی : عاره عاره شمام برین آماده شین
ویو بعد آماده شدن
کوک : ته دخترا کجا موندن
ته : هوفففف کوک به خدا نمیدونم کاش یه پری افسونگر داشتیم
کوک : پری واسه چیته اونم از نوعه افسونگرش
تهیونگ : مثل سیندرلا زود آماده شنننننن
کوک : وای ته دمت گرم
تهیونگ : متشکرم
کوک : هیس
ته : چه خبره
کوک : اومدن
ته : دخترا مثل فرشته از در اومدن بیرون انقدر خوشگل شده بودن که آدم ماتش میبرد لارا تو اون لباس سفید ساده مثل پری کوچولو شده بود
کوک : ته خودتو جمع کن
لارا : نمیریم
ته : لعنتی از خدا پریه افسونگر خواستم خدا فرشته تحویل دادم اونم سه تاااا
لارا : (خنده )
کوک : عامممم خب بریم
ویو بعدرسیدن
لارا : همه رسیدیمو نشستیم تا عاقد بیاد
هانی : سر راه مرد
سوبین : کی
لارا : عاقد (خسته )
هانی : زود گرفتی
سوبین : آه آه
کوک : اومد اومد
ته : خوبه اومدین
عاقد : ببخشید دیر شد جای دیگه مراسم داشتم
کوک : خب عام شروع کن
عاقد : تو دامادی
کوک : نه
عاقد : پس چته هعی شروع کن شروع کن اصلا میخوای داماد بلند شع تو بشین
کوک : نه قهر نکن عاقد عزیز (خجالت )
هانی : کوک گل به دهن بگیر
ویو چند ساعت بعد عقد
ته : خلاصه که عاقد زرتو پرتاشو گفت بعد مارو چیو چی معرفی کرد کارمون اونجا تموم شد کع دیگه بریم خونه
لارا : مرتیکه پیر خستم کرد هعی میگه چی چی نشنیدم
سوبین : هانی سری بعد یه عاقد جوون پیدا کن که کر نباشه زودم بیاد
هانی : چشممممم
کوک : رسیدیم ببرین پایین
ته : شما برین خونه من بیرون کار دارم
کوک : چه کاری
ته : میای
کوک : عاره (سوار ماشین شد )
لارا : کجا
ته : کار دارم بیرون
سوبین : خب چه کاری
ته ؛ اگه نیاز بود همون اول میگفتم
هانی : نمیزارم برین
کوک : عشقم؟ این چه کاریه از جلو ماشین بکش کنار
عموی ته : دخترمو ول کن تو دیگه کی هستی
لارا : دختره رو ول کردم رفتم تهیونگو بغل کردمو گفتم
لارا : زنش آقا جون من شوهرمو به کسی نمیدممم
مامان ته : وای خدا من عروس دارم نیازی به دختر هرزت ندارم
عموی ته : تو خفه
ته : عمو تو کارت به ما افتاده خفه شو خفه شوهم میکنی؟
عمه ته : تهیونگ میدونستم قبول نمیکنی اما اگه نکنی هممون میمیریم
ته : برام مهم نیست
ته : اما نداره شما منو مامانمو ول کردین براتون مهم نبود بدون بابام چجوری نفس بکشیم به مامانم ننگ هرزگی زدین حالا برای نجات جونتون اومدین اینجا
کوک : ته من از مهمون سرزده بدم میاد
سوبین : عاو منم
عموی ته : ته ببخش خواهش میکنم بحث جون دو نفر نیست بحث جون همه خوانوادس
ته : ای بابا بکش بیرون از ما خستمون کردی
کوک : اهم بفرمائید بیرون
عموی ته : تهیونگ بهش فکر کن
کوک : بیرون(عربده)
هانی : وات فاززززز اینا دیگه چجور جاکشی تشریف دارن خو
سوبین : ولشون کنین بیایین بریم آماده شیم
هانی : عاره عاره شمام برین آماده شین
ویو بعد آماده شدن
کوک : ته دخترا کجا موندن
ته : هوفففف کوک به خدا نمیدونم کاش یه پری افسونگر داشتیم
کوک : پری واسه چیته اونم از نوعه افسونگرش
تهیونگ : مثل سیندرلا زود آماده شنننننن
کوک : وای ته دمت گرم
تهیونگ : متشکرم
کوک : هیس
ته : چه خبره
کوک : اومدن
ته : دخترا مثل فرشته از در اومدن بیرون انقدر خوشگل شده بودن که آدم ماتش میبرد لارا تو اون لباس سفید ساده مثل پری کوچولو شده بود
کوک : ته خودتو جمع کن
لارا : نمیریم
ته : لعنتی از خدا پریه افسونگر خواستم خدا فرشته تحویل دادم اونم سه تاااا
لارا : (خنده )
کوک : عامممم خب بریم
ویو بعدرسیدن
لارا : همه رسیدیمو نشستیم تا عاقد بیاد
هانی : سر راه مرد
سوبین : کی
لارا : عاقد (خسته )
هانی : زود گرفتی
سوبین : آه آه
کوک : اومد اومد
ته : خوبه اومدین
عاقد : ببخشید دیر شد جای دیگه مراسم داشتم
کوک : خب عام شروع کن
عاقد : تو دامادی
کوک : نه
عاقد : پس چته هعی شروع کن شروع کن اصلا میخوای داماد بلند شع تو بشین
کوک : نه قهر نکن عاقد عزیز (خجالت )
هانی : کوک گل به دهن بگیر
ویو چند ساعت بعد عقد
ته : خلاصه که عاقد زرتو پرتاشو گفت بعد مارو چیو چی معرفی کرد کارمون اونجا تموم شد کع دیگه بریم خونه
لارا : مرتیکه پیر خستم کرد هعی میگه چی چی نشنیدم
سوبین : هانی سری بعد یه عاقد جوون پیدا کن که کر نباشه زودم بیاد
هانی : چشممممم
کوک : رسیدیم ببرین پایین
ته : شما برین خونه من بیرون کار دارم
کوک : چه کاری
ته : میای
کوک : عاره (سوار ماشین شد )
لارا : کجا
ته : کار دارم بیرون
سوبین : خب چه کاری
ته ؛ اگه نیاز بود همون اول میگفتم
هانی : نمیزارم برین
کوک : عشقم؟ این چه کاریه از جلو ماشین بکش کنار
- ۳.۶k
- ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط