بیب من برمیگردم
بیب من برمیگردم
پارت : 52
_ تهیونگ تو به عنوان دوستم باید کمکم کنی
_ جونگکوک ازم نخوا همچین کاری کنم جنی تورو فراموش کرده
تازه فهمیدم سوتی دادم چرا اسم جنی رو گفتم
_ جنی چرا انقد اسمش اشناس ؟ اون کیه
_ بهت میگم اما باید قیدش رو برای همیشه بزنی
_ چرا ؟
_ بهم قول بده که هیچوقت سمت دوستام و جنی نری اونا تازه تورو فراموش کردن و بدون تو راحتن
_ باشه
( جنی )
امروز باید برای جابهجایی محموله هام برم لس انجلس
و به مهمونی اونجا شرکت کنم
یه لباس مناسب پوشیدم و ماسکم و همراه کلاهم رو گذاشتم و سوار ماشین شدم
سرمو تکون دادم و بادیگارد حرکت کرد و به سمت فرودگاه رفت
از ماشین پیاده شدم چهار تا از بادیگارد های دیگم داخل فرودگاه منتظرم بودن
اومدن سمتم و تعظیم کردن و چمدون هارو از دستم گرفتن و رفتیم داخل هواپیما
ایرپادم و گذاشتم و گوشم و گرفتم خوابیدم
.
با تکون دادنای کسی از خواب بیدار شدم و ایرپادم رو از گوشم درآوردم و گفتم
+ چیه
_ خانم ما رسیدیم به لس انجلس
پارت : 52
_ تهیونگ تو به عنوان دوستم باید کمکم کنی
_ جونگکوک ازم نخوا همچین کاری کنم جنی تورو فراموش کرده
تازه فهمیدم سوتی دادم چرا اسم جنی رو گفتم
_ جنی چرا انقد اسمش اشناس ؟ اون کیه
_ بهت میگم اما باید قیدش رو برای همیشه بزنی
_ چرا ؟
_ بهم قول بده که هیچوقت سمت دوستام و جنی نری اونا تازه تورو فراموش کردن و بدون تو راحتن
_ باشه
( جنی )
امروز باید برای جابهجایی محموله هام برم لس انجلس
و به مهمونی اونجا شرکت کنم
یه لباس مناسب پوشیدم و ماسکم و همراه کلاهم رو گذاشتم و سوار ماشین شدم
سرمو تکون دادم و بادیگارد حرکت کرد و به سمت فرودگاه رفت
از ماشین پیاده شدم چهار تا از بادیگارد های دیگم داخل فرودگاه منتظرم بودن
اومدن سمتم و تعظیم کردن و چمدون هارو از دستم گرفتن و رفتیم داخل هواپیما
ایرپادم و گذاشتم و گوشم و گرفتم خوابیدم
.
با تکون دادنای کسی از خواب بیدار شدم و ایرپادم رو از گوشم درآوردم و گفتم
+ چیه
_ خانم ما رسیدیم به لس انجلس
- ۵.۰k
- ۰۲ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط