دل ز کار افتاد و روزم تیره شد در عاشقی

دل ز کار افتاد و روزم تیره شد در عاشقی
فکر کار دل کنم یا روزگار خویشتن #فروغی بسطامی
دیدگاه ها (۱)

مرا تو عمر عزیزی و رفته‌ای ز برمچو خوش بود اگر، ای عمر رفته ...

به غیر دوست که نازش به عالمی ارزد نیاز پیش کسی گر برم ، گناه...

ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیستعالمی داریم در کنج م...

#التفات ابر رحمت نیست ورنه بر درتتخم مهری کشتم و ، شاخ وفایی...

بزنیم یکم تو کار استری کیدزو تصمیم دارم تم انتخاب کنم اونم آ...

توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق ؛این دل توبه‌شکن.. بی تو س...

تاب جعد مشکینش چه خون افتاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط