شهید سید مجتبی علمدار. فرماندهی بی ادعا
فرغونی به دست گرفت و به بچههای گروهان گفت:«هرکس لباس کثیف برای شستوشو دارد، داخل فرغون بریزد!»
🔹خیلی زود کلی لباس جمع شد. اما بچهها او را تنها نگذاشتند؛ همراه سید برای شستن لباسها راه افتادیم.
▪️وقتی به تانکر آب رسیدیم، سید هر کدام از بچهها را مسئول کاری کرد:یکی آتش درست کرد، دیگری آب تانکر را در ظرف حلبی ریخت تا گرم شود.
▫️یکی هم آب گرم را به دست شوینده میرساند… و شوینده کسی نبود جز خود سید.
●هرچه اصرار کردیم قبول نکرد. او خودش شروع به شستن لباسها کرد و چند نفر هم در آبکشی کمکش کردند.
○آن روز، سید ـ فرمانده گروهان سلمان ـ بیش از هشتاد قطعه لباس شست؛ کاری که ساعتها طول کشید.
اما همین روحیه افتادگی و رفتار پدرانه بود که او را محبوب دلها کرده بود.
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
#زندگی_به_سبک_شهدا
#دفاع_مقدس
#علمدار #فرماندهان_شهید
#شهدایفرمانده #سردارانشهید
#جانبازان #ایثارگران #شهدا
🔹خیلی زود کلی لباس جمع شد. اما بچهها او را تنها نگذاشتند؛ همراه سید برای شستن لباسها راه افتادیم.
▪️وقتی به تانکر آب رسیدیم، سید هر کدام از بچهها را مسئول کاری کرد:یکی آتش درست کرد، دیگری آب تانکر را در ظرف حلبی ریخت تا گرم شود.
▫️یکی هم آب گرم را به دست شوینده میرساند… و شوینده کسی نبود جز خود سید.
●هرچه اصرار کردیم قبول نکرد. او خودش شروع به شستن لباسها کرد و چند نفر هم در آبکشی کمکش کردند.
○آن روز، سید ـ فرمانده گروهان سلمان ـ بیش از هشتاد قطعه لباس شست؛ کاری که ساعتها طول کشید.
اما همین روحیه افتادگی و رفتار پدرانه بود که او را محبوب دلها کرده بود.
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
#زندگی_به_سبک_شهدا
#دفاع_مقدس
#علمدار #فرماندهان_شهید
#شهدایفرمانده #سردارانشهید
#جانبازان #ایثارگران #شهدا
- ۸۸۳
- ۲۵ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط