صدای پایت را شنیدم
صدای پایت را شنیدم...
صدایی که از رفتن ترجمه می شد صدایی که با خود هزاران معنا داشت..
صدایی که آبشاری بود
بر جمله های بغض دار من
برگرفته از قلبی که خشک شد....
اکنون صدایی میآید
از پوچی...
از نیستی...
از دوری...
صدای چنگ زدن بر درِ رفتن تو..
صدایی برگرفته از آه و گریه های من....
صدایی میآید از دیوار ها و پنجره ها...
یکصدا با من میخوانند....
'"او که رفت، رشد کرد و تنومند شد...
او که ماند، خشک شد و خاکستر شد....'"
#شقایق_شاه_ابراهیمی
صدایی که از رفتن ترجمه می شد صدایی که با خود هزاران معنا داشت..
صدایی که آبشاری بود
بر جمله های بغض دار من
برگرفته از قلبی که خشک شد....
اکنون صدایی میآید
از پوچی...
از نیستی...
از دوری...
صدای چنگ زدن بر درِ رفتن تو..
صدایی برگرفته از آه و گریه های من....
صدایی میآید از دیوار ها و پنجره ها...
یکصدا با من میخوانند....
'"او که رفت، رشد کرد و تنومند شد...
او که ماند، خشک شد و خاکستر شد....'"
#شقایق_شاه_ابراهیمی
- ۲۹۹
- ۰۷ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط