شعر مربوطه به همسر و فرزند شهید حادثه تروریستی خاش

#شعر مربوطه به همسر و فرزند شهید حادثه تروریستی خاش
در فرودگاه اصفهان منتظر شهید شون...#در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه،از خیابانی که نیست

 

می نشینی روبه رویم خستگی در میکنی
چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست

 

باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است؟
باز میخندم که خیلی…!گرچه میدانی که نیست

 

شعر میخوانم برایت واژه ها گل می کنند
یاس و مریم می گذارم توی گلدانی که نیست

 

چشم می دوزم به چشمت،می شود آیا کمی
دست هایم را بگیری بین دستانی که نیست؟

 

وقت رفتن می شود با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیست

 

میروی و خانه لبریز از نبودت میشود
باز تنها میشوم با یاد مهمانی که نیست

 

رفته ای و بعد تو این کار هر روز من است
باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست
دیدگاه ها (۳)

#چون به دست ما سپارد زلف مشک افشان خویش پیش مشک افشان او ...

#بارها خندیدیم؛ما بارها به رنج هایمان خندیدیم؛ولی رنج،"مثل ز...

تولدم مبااارک

اینم کیک تولدم ....

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه،از ...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه از ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط