راستی عشق خودخواه من

راستی عشق خودخواه من؟
چطور میشود اینقدر سنگدل بود و بی تفاوت؟
خجالت نکش جانَم،راستش را به من بگو..
یعنی هیچ دلت برای مهربانی های من تنگ نشده؟
منی که با وجود تمام زخم هایی که میان سینه اش کاشتی،هنوز هم اگر برگردی و فقط ‌یک لحظه بی هوا نامَش‌را به زبان بیاوری،‌ بدون لحظه ای درنگ،جانِ دلم هایش را عاشقانه نثارت میکند؟
مگر یک زن از تمام دنیا چه چیزی میخواهد جز اینکه مردی باشد در حوالی‌ زندگیش‌ که اینگونه ‌دیوانه وار برای چشم های عسلی اش از زبانِ شیرین زنبورها شعر بگوید؟
و هرشب توی خیالش‌ با پای پیاده کوچه پس‌کوچه های شهر را عاشقانه تا خودِ صبح کنارش قدم بزند؟
اصلا کاش من به جای تو بودم
کاش یک نفر هم پیدا میشد درست همانگونه که من دوستت دارم،دوستم می داشت..
و زندگی چقدر رویایی میشد اگر آن یک نفر "تو" بودی..
دیدگاه ها (۳)

سلامو باز هم منهمان مزاحم همیشگی شب هایتراستش را بخواهی دیگر...

آدم‌هاوقتی می آیندموسیقی شان را هم با خودشان می آورندولی وقت...

گاهی فکر می کنماز بس بی تو با تو زندگی کرده اماز بس تو را تن...

نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن ...ولی کاش بودی تا اش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط