شعر مهدو

شعـــــــــــر مهــــــــــــدوے

گرفته بوی تو را خلوت خزانی من
کجایی؟ ای گل شب بوی بینشانی من!
غزل برای تو سر می‌بُرم عزیزترین!
اگر شبانه بیایی به میهمانی من

چنین که بوی تنت در رواقها جاری است
چگونه گل نکند بُغض جمکرانی من؟
عجب حکایت تلخی است ناامید شدن
شما کجا و من و چادر شبانی من؟!

در این تغزُّل کوچک سرودمت ای خوب
خدا کند که بخندی به ناتوانی من
به پای بوس تو، آیینه دست چین کردم
کجایی؟ ای گل شببوی بینشانی من

#شعر_مهدوی
ا___________________

@Farhange_Mahdaviat
دیدگاه ها (۱)

کانال چند قدم تابهــشـــــــــــتپیامبر اکرم(صلی الله علیه و...

خاطره ای از مدافع حرم:یکی از مدافعان حرم به حضرت آقا گفتند:آ...

سیره عملی سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت))پیشانیش از زور...

«درون سنگر با خود سخن می گویم. راستی چه خوب، از این فرصت است...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط