دور سقاخانه می گردد نسیم

دور سقاخانه می گردد نسیم
دانه می پاشد کنار حوض آب
چادرش بوی زیارت می دهد
بوی اشک و گریه و بوی گلاب

آسمان چشم او پر می شود
باز، از پرواز شاد کفتران
صحن را آهسته جارو می کند
خادمی با دستهای مهربان

می نشیند در نگاه خیس او
مثل یک گل، سایه فواره ها
قلب من پر می کشد مثل نسیم
هردومان هستیم مهمان رضا
دیدگاه ها (۲)

یک روز که پیغمبر در گرمی تابستان همراه یاران رفت در سایه ...

بهر حاجات اگر دست دعا برخیزد دلبری هست به هر حال به پا برخیز...

حیدر که به ملک کل هستی شاه است از حال تمامی بشر آگاه است قر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط