با پا زدند بردر و در را صدا زدند

با پا زدند بردر و در را صدا زدند
بی اطلاع آمده و بی هوا زدند
دیدند چون حریف نبردش نمیشوند
دستش طناب بسته به او پشت پا زدند
یک عده جاهل متجاهر به فسق هم
لب تشنه آمدند ولی آب را زدند!!
یک دسته مس که رنگ طلا هم ندیده اند
تهمت به بی کفایتی کیمیا زدند
با جمع نا منظمشان سنگریزه ها
سیلی به روی مادر آیینه ها زدند
شیطان پرست های به ظاهر خدا پرست
حتی تو را برای رضای خدا زدند!!
تحریف کرده اند تو را تازیانه ها
از بس که حرفهای تو را نا به جا زدند
حالا که میشود اگر آن سالها نشد
پرسیدن همین که شما را چرا زدند؟؟
شاعر:رضا جعفری
دیدگاه ها (۶)

اللهم العن الجبت والطاغوت

مادر پهلو شکسته برایمان دعا کن

دستای حیدر وطناب زهرا برات بمیره

اینم یکی از کارای گلپسرم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط