اولین نگاه

اولین نگاه_𝗽𝗮𝗿𝘁𝟲
بلخره کسیو در آغوش گرفتم که آرزو داشتم دوباره ببینمش
تاحالا انقدر دلتنگ یکی نشده بودم تاحالا یکیو انقدر دوست نداشتم
بلخره از هم جدا شدیم
_خ خیلی خوشحالم دوباره میبینمت تهیونگ
×دلم برات تنگ شده بود..خیلی زیاد
با دستش موهای ریخته شده رو صورتمو کنار زد
×نمیدونی چقدر دلم برای فیس کیوتت تنگ شده بود
لبخند زدم
_میخاستم یچیزی بگم..فکر کنم الان وقتش باشه..
تعجبی نگاهم میکرد
_من من ..
×چی میخای بگی؟
_من میخام مال تو باشم اره منم دوستت دارم تهیونگ
تعجبش بیشتر شده بود و فقط زل زده بود بهم
_ت تو دیگه دوستم نداری؟ فکرکنم اینطور باشه....
که یدفعه صورتمو با دستاش قاب کرد و بدون تلف کردن وقتی ل*باشو روی ل*بام گذاشت اونقدر محکم م*ک میزد که نفس کم اورده بودم و به شونه هاش میزدم اما اون دل نمیکند و بیشتر ادامه میداد
بلخره ازم جدا شد هر دومون بد نفس نفس میزدیم بهم نگاه کرد
و یه پوزخند زد
×گفتی مال من میشی؟نه (پوزخند)
(ادمین :فععک نکنم)
_تهیونگ نمیگی یکی دیده باشتمون؟
×مگه مهمه؟
_مهم نیست ؟
×نه اگه لازم باشه بدتر اینام انجام میدم..
(ادمین:تهیونگ رحم کن )
_باشه حالا ..
چند مین بعد..
بلخره مدیر و اینارو پیدا کردم و رفتم سمتشون که همشون خیلی بد بهم نگاه میکردن
_چ چیزی شده؟
=ببینم جئون جونگ کوک
_بله رئیس
=راسته تو گ*یی؟
چیزی نداشتم بگم ..
که یهو تهیونگ از پشت بغلم کرد و سرشو روی شونه ام گذاشت
×شما چی فکر میکنین...
سریع برگشتم
_چیکار میکنی(اروم)
×کاری که باید بکنم
×درضمن دوست پسرم دیگه تو شرکت شما کار نمیکنه..
...
اسلاید دوم استایل کوک
اسلاید سه استایل تهیونگ
دیدگاه ها (۷)

اولین نگاه_𝗽𝗮𝗿𝘁𝟳(پایانی)همه با تعجب نگاهمون میکردن یه نگاه ب...

بچها به نظرتون فیک سرنوشت غیر ممکن رو ادامه بدم یا نه؟ چون ح...

اولین نگاه_𝗽𝗮𝗿𝘁𝟲از تعجب چشمام باز مونده بود نمیدونستم چیکار ...

اولین نگاه_𝗽𝗮𝗿𝘁𝟱بعد از اون روز رئیس اونقدر حواسش بهم بود که ...

پارت ۲۰ فیک دور اما آشنا

خوندن بدون لایکو کامنت حرامه.you and me P20که ناگهان تهیونگ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط