پارت

پارت ۷

دکتر: متاسفانه رحمشوش اسیب دیده شده
جونگکوک: ات خوب میشه
دکتر: بله ولی باید عمل بشن
جونگکوک: باشه
دکتر: شما یکی از نزدیکانشون هستین
جونگکوک: اره من شوهرشم
دکتر: پس لطفا اینجا رو امضاع کنین
جونگکوک: باشه حتما

ویو بعد عمل

دکتر: خوشبختانه عمل با موفقیت انجام شد
جونگکوک: اقای دکتر ازتون ممنونم

ویو چند ساعت بعد
ویو عمارت جونگکوک

ات: جونگکوک من نمیتونم اینجا باشم
جونگکوک: نه نمیتونم تو این وضع تنهات بزارم
ات: بفهم من نمیتونم اینجا باشم عذاب وجدان دارم.... گریه....
جونگکوک: ات مگه من چیکار کردم
ات: تو کاری نکردی همش تقصیر منه... گریه....
جونگکوک: اگه به خاطره اینکه فکر میکردی من مادرتو کشتم و همیشه میخواستی ازم انتقام بگیری مهم نیست من میبخشمت
ات: ت. تو همه چی رو میدونی... شکه... پس چرا تا حالا هیچ کاری نکردی که مثلا منو بکشی تو اخه.......
جونگکوک: چون دوست دارم
ات: چی
جونگکوک: ات من از وقتی که دیدمت دیگه اون جئون جونگکوک سابق نیستم
ات تو برای من مثل نت موسیقی دلنشین هستی که انقدر دلنشینه که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه ات میشه نت موسیقی زندگیم باشی

یک ماه بعد

ات: خب میخوام گل رو پرتاب کنم

ات گل عروسیش رو پرتاب میکنه و یه زوج جدید ان دسته گل رو برمیدارن

عاقد: خب وقتشه اقا داماد عروس رو ببوسن

قبل از اینکه جونگکوک اقدام کنه ات دستش رو دور گردن جونگکوک میزاره و اونو میبوسه و همه شروع میکنن به دست و جیغ زدن

پایان
دیدگاه ها (۶)

پارت ۱۴جونگکوک: راستش من یه مافیام ات: باورم نمیشه جونگکوک: ...

پارت یک ویو جونگکوک یه نفر تو کمپانی هست به اسم ات امروز منو...

پارت ۶وقتی که میرسن به بیمارستان جونگکوک از ماشین پیاده میشه...

پارت ۵ات: چرا به صندلی بسته شدم ات: بابا ( تعجب) ات: چرا منو...

بهترین رقیب منپارت ۴ویو جونگکوکا..ا..اون ات بود سریع رفتم سم...

دوست پسر دمدمی مزاج

پارت ۳۴لارا از تو عمارت میره بیرون و ات رو به جیمین میگه ات:...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط