به نگاه آشنایت بخدااااااا نیاز دارم

‌‌به نگاه آشنایت ،  بخدااااااا نیاز دارم
چه کنم که امشب از تو تب عشق و ناز دارم

فوران اشتیاق و من و لکنت صبوری
بخدا که بر نگاهت  تب حرص و آز دارم

من و پرده های تار و تو و سوز زخمه هایم
سخنی که با تو امشب به زبان ساز دارم

تو مسیر قبله هستی که صفای کعبه داری
صنما بسوی کویت ، همه شب ، نماز دارم

نه قلم تواند از من ، اثری بجا گذارد
غزلی نگفته ام من ، که سر دراز دارم ...

‌ ‎‌‌
دیدگاه ها (۱)

نگاهت میکنمشبیه شعر و غزلیموزون و متناسبدلنشین و دلنوازکسی چ...

مرز میان خواب و بیداری رامی‌شناسی؟همان نقطه‌ای که در آنهنوز ...

🤣🤣🤣

‌ .طبیبا، خویش را زحمت مده چون بِه نخواهم شدکه من اندر سرِ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط