♡My charming boss♡

p. 17

ات میخواد در رو باز کنه که ته با اون یکی دستش سریع درو میبنده

ته: عه ات دیوونه شدی

ات: اره من دیوونم

ته: ات(با کمی داد)

ات: سر من داد نزنا چلغوز(با لحنی کیوت)

ته: انتظار داشتم گریه کنی بام قهر کنی

ات: اونقدرام بچه ننه نیستم

ته: رسیدیم

ات: تههههه

ته: جان دلم

ات: لج منو در نیار منو بزار خونه نینا

ته: نچ

ات: ازت شکایت میکنم

ته: تو دیگه زنمی

ات: چرت نگو ما هنو عروسی نگرفتیم

ته: فردا میگیرم

ات: ته(با لحنی استرسی)

ته: بله چیشده

ات: اگه بابام بفهمه چی

ته: باید خوشحال بشه

ات: ته اون قبلا به من گفته بود باید با پسر دوستش ازدواج کنم

ته: فعلا که با منی

ات: ته جدیم اگه بخواد بکشتم چی

ته: ات اولن که دفعه اخرت باشه از این حرفای چرت میزنی دومن من نمیزارم حتی یک تاره مو از سرت کم شه

ات:(لبخند میزنه و اشک میریزه)

ته: ات هی گریه نکن دیگه(بغلش میکنه)

ته: بهتری بانو

ات: ارع

ته: خب بریم داخل دیگه

ات: بریم

ویو ات:
وقتی رفتیم داخل ته برای من دوکبوکی درست کرد و بعدش نشستیم که یکم سوجو بخوریم که متاسفانه من خیلی مست شدم ولی ته که بیشتر من خورده بود یه تکون هم نخورده بود

ات: ته

ته: بله خانوم کم ظرفیت

ات: من ظریفتم خیلی بالاس

ته: معلومه

ات: اره

ات: ته(با بغض)

ته: چیه چیشده

ات: منو تو نباید باهم باشیم و ازدواج کنیم

ته:ات چرت و پرت نگو

ات: ته ته من خیلی فیقرم ولی تو خیلی پولداری

ته: ات دیگه زیادی داری حرف میزنی بعدشم من اگه بخاطر پول دوست داشتم که وقتی بم گفتی بارداری قبولت نمیکردم و خوشحال نمیشدم

ات: خیلی دوست دارم (سرشو میزاره رو میز)



ادامه دارد

لایک کامنت فراموش نشه ها💜🫂
دیدگاه ها (۰)

جیمین یک فن رو بوسید😶

کاملا عادی داشتم این صحنه رو نگا میکردم که....

♡My charming boss♡

ات: وایسا بینم تو راه ته: ارهات: مگه الان میریمته: نه😂ات: یع...

سلامممممم😭🌷🌷🌷اقای ××: ات بلاخره فهمید؟ته: اره همه چیز رو فهم...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۲#

[love triangle][مثلث عشقی] Part-۱. ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط