به من که بوی تو دارد دلم چه مدهوشم

به من که بوی تو دارد دلم چه مدهوشم
به من که گل به کدامین چمن در آغوشم
و هر چه گل به چمن می‌دهد فراموشم
ز روز تازه که با گل بود به تن دوشم
ولی چه سود که در بزم وصل چهره‌ی دوست
به رنگ غنچه‌ی نوروز بخروشم
ولی ز حسرت آن دم که با تو بودم مست
به رنگ شعله‌ی آتش ، که گشت خاموشم
به رنگ شعله‌ی سوزان که می‌درخشد شب
به بوی زلف دلاویز بهار گلپوشم
دیدگاه ها (۱)

تو می‌روی و نمی‌رود قرارم از تو زین بیش صبوری که نباشد کارم ...

در خرابات الستی فراری گشتم مست آن باده گلگون بهاری گشتمنیس...

این صبح رفتنی است ای دل درنگ کنهمچون پرنده عزم پروازی قشنگ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط