استاد کیمفصل
استاد کیم(فصل۲ )
پارت ۱۰۰
سئول ساعت ۱۱ صبح
وارد عمارت شدن و با دیدن مینو خانم کیم و یونهی زود بلند شد و سمت اش رفتن یونهی مینو را در آغوش اش گرفت ولی خانم کیم شوکه ایستاد
تهیونگ کنار گوش مادرش گفت
تهیونگ : نوتون رو بارداره
خانم کیم زود سمته مینو رفت و در آغوش اش گرفت
خانم کیم: دخترم خیلی دلم برات تنگ شده بود
مینو : من خوبم مادر
خانم کیم ازش دور شد و دست هایش را گرفت
خانم کیم : دخترم خوبی دیگه آره بچه حالش خوبه
مینو : آره خوبه مادر گفتم که چیزی نیست
یونهی : بریم تو
سمته سالون رفتن و آقا کیم به سمته مینو رفت و در آغوش اش گرفت
آقا کیم : حالت خوبه دخترم
مینو : بله پدر خوبم
همه رو مبل ها نشستن
آقا کیم: برایه شام قراره آقا و خانم لی بیان و همچنین برایه دیدن مینو جان
خانم کیم : باشه من همه چی رو آماده میکنم تهیونگ پسرم تو هم به مینو کمک کن بره اتاق کمی استراحت کنه
تهیونگ : چشم مادر
دست مینو را گرفت و سمته اتاقشون رفتن
مینو رو تخت نشست
مینو : اتاق همون جوریه هنوز
تهیونگ : خب معلومه که همون جوریه کی جرعت عوض کردنش رو داره
مینو : نگو که از وقتی نبودم به این اتاق نیومدی
تهیونگ نفس کلافه ای بیرون رها کرد و روبه رو مینو نشست دست اش را گرفت و بوسی رو دست اش گذاشت
تهیونگ : خب معلومه من فکر میکردم دنیا سرم خراب شده
مینو : اینقدر دوسم داشتی
تهیونگ : باز که شیطون شدی
مینو : نمیدونم شیطون شدم ؟
دست هایش را دوره گ*ردن تهیونگ حلقه کرد و صورت اش سمته خودش نزدیک کرد
تهیونگ : کوچولو شیطون شده
مینو: شیطون بودم مستر کیم
ل*ب هایش رو ل*ب های تهیونگ قرار گرفت و بوسی رو شروع کردن کم کم رو تخت دراز کشیدن ....
》》》》》》》》《》( شب )
مینو چشم هایش را باز کرد و نبود تهیونگ مواجه شد نگران رو تخت نشست
مینو : تهیونگ
صدا باز شدن در به گوشش خورد و به در حمام نگاه کرد تهیونگ را دید که حوله دو ک*مره اش پیچیده بود سمته کمد لباس رفت
تهیونگ : چی شده چرا داد میزنی خانم کوچولوم
مینو با حالت کیوتی گفت
مینو : چیزی نیست ...
تهیونگ بعد از پوشیدن لباس هایش لباس بزرگی را از کمد برداشت و سمته مینو گرفت
تهیونگ : دوش بگیر و لباست رو عوض کن باشه
مینو : چشم بر شوهری
اسلاید دو لباس مینو
@Yonjin953
پارت ۱۰۰
سئول ساعت ۱۱ صبح
وارد عمارت شدن و با دیدن مینو خانم کیم و یونهی زود بلند شد و سمت اش رفتن یونهی مینو را در آغوش اش گرفت ولی خانم کیم شوکه ایستاد
تهیونگ کنار گوش مادرش گفت
تهیونگ : نوتون رو بارداره
خانم کیم زود سمته مینو رفت و در آغوش اش گرفت
خانم کیم: دخترم خیلی دلم برات تنگ شده بود
مینو : من خوبم مادر
خانم کیم ازش دور شد و دست هایش را گرفت
خانم کیم : دخترم خوبی دیگه آره بچه حالش خوبه
مینو : آره خوبه مادر گفتم که چیزی نیست
یونهی : بریم تو
سمته سالون رفتن و آقا کیم به سمته مینو رفت و در آغوش اش گرفت
آقا کیم : حالت خوبه دخترم
مینو : بله پدر خوبم
همه رو مبل ها نشستن
آقا کیم: برایه شام قراره آقا و خانم لی بیان و همچنین برایه دیدن مینو جان
خانم کیم : باشه من همه چی رو آماده میکنم تهیونگ پسرم تو هم به مینو کمک کن بره اتاق کمی استراحت کنه
تهیونگ : چشم مادر
دست مینو را گرفت و سمته اتاقشون رفتن
مینو رو تخت نشست
مینو : اتاق همون جوریه هنوز
تهیونگ : خب معلومه که همون جوریه کی جرعت عوض کردنش رو داره
مینو : نگو که از وقتی نبودم به این اتاق نیومدی
تهیونگ نفس کلافه ای بیرون رها کرد و روبه رو مینو نشست دست اش را گرفت و بوسی رو دست اش گذاشت
تهیونگ : خب معلومه من فکر میکردم دنیا سرم خراب شده
مینو : اینقدر دوسم داشتی
تهیونگ : باز که شیطون شدی
مینو : نمیدونم شیطون شدم ؟
دست هایش را دوره گ*ردن تهیونگ حلقه کرد و صورت اش سمته خودش نزدیک کرد
تهیونگ : کوچولو شیطون شده
مینو: شیطون بودم مستر کیم
ل*ب هایش رو ل*ب های تهیونگ قرار گرفت و بوسی رو شروع کردن کم کم رو تخت دراز کشیدن ....
》》》》》》》》《》( شب )
مینو چشم هایش را باز کرد و نبود تهیونگ مواجه شد نگران رو تخت نشست
مینو : تهیونگ
صدا باز شدن در به گوشش خورد و به در حمام نگاه کرد تهیونگ را دید که حوله دو ک*مره اش پیچیده بود سمته کمد لباس رفت
تهیونگ : چی شده چرا داد میزنی خانم کوچولوم
مینو با حالت کیوتی گفت
مینو : چیزی نیست ...
تهیونگ بعد از پوشیدن لباس هایش لباس بزرگی را از کمد برداشت و سمته مینو گرفت
تهیونگ : دوش بگیر و لباست رو عوض کن باشه
مینو : چشم بر شوهری
اسلاید دو لباس مینو
@Yonjin953
- ۱۶.۷k
- ۰۶ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط