گرچه گاهی با دلم نامهربانی داشتی

گرچه گاهی با دلم نامهربانی داشتی
از همان اول به من لطفی نهانی داشتی

با نگاهت فارغ از دلسنگی اهل زمین
با نگاهم گفتگویی آسمانی داشتی

حرف رفتن بر زبانت بود و شوقش در دلت
با پرستوها همیشه همزبانی داشتی

در خودم از دوری ات آتشفشانی داشتم
در خود از آرامش دریا نشانی داشتی

مهر تو یک لحظه هم از جان من بیرون نرفت
گرچه گاهی با دلم نامهربانی داشتی
دیدگاه ها (۳)

بفرمایید رشته خشکار..

رفته ای چندی ست تا خالی شوی از ما و من هاخوش ندارم ناخوش احو...

طرف پست گذاشته تیم اول پایتخت.... کیسهتیم دوم پایتخت.... ...

تمام آن چیزی که درباره ی تو در سرم هست،ده ها کتاب می شوداما ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط