پلیس خوشتیپ من

پلیس خوشتیپ من
p3:

ت:پیدات میکنم کوچولو. من

ج:ات
ت:بله رئس
ج:می‌دونی که تنها نباید پیداش کنی
ت:پس چرا پرونده رو دادید من
ج:نه منظورم اینکه یا تهیونگ یا کوک باید یکیشون رو ببری
و:قربان من کار دارم پرونده دارم کوک وقت آزاد داره
ت:کوک
(کوک درحال شیرموز خوردن)
ک:ب ب بلهه
(همه خنده)
ت:کیوت شدی
ک:وای خاک تو سرم اینو نگی ها
ت:چرا
ک:بابا من پلیسم چه کیوتی
ت:آهان پلیس شیر موز خور
ک:امم نمیتونم
ت:نه بخور عزیزم
ک:از این دختر خوشم اومد مثل تهیونگ نی
ج:اهم اهم من میرم اتاقم شماهم برین دنبال پرونده
ویو جیمین (تو اتاقش)
نمیدونم چرا کوک گفت از ات خوشم اومده حس حسادت بهم دست داد
چرا هربار میاد سمتم قلبم و حس نمیکنم
بنظرت ازدواج کرده
ج:نه نه بابا
درونش:شاید دوست پسر داره
ج:نه بابا ات
ت:رئس
جیمین ترسید)
ها ات ترسوندیم
ت:ام ببخشید
ج:اشکال نداره کاری داشتین
ت:بله مشخصات اون دختر رو در آوردم (برگ رو داد )بفرماید
ج:مرسی ات میتونی بری
ویو ات
از اتاق اومدم بیرون چرا وقتی اسمم و صدا می‌کنه انگار تو بهشتم
اه ول کن الان کار دارم

کوک و ات به محلی که ات مشکوک بود رفت
ک:ات مطمئنی این جاست
ت :اره همینجاست

ویو پیاده شدن
خیلی آروم راه افتادن برن تو که صدای جیغ شنیدن
ک:این دره
ات محکم کوبید در باز شد
(ات دختر رو دید کوک از پشتش میرفت که کسی نباشه به ات حمله کنه
دست و پای دختر رو باز کرد دهنشم باز کرد
دختره:عمو اینجا کسی نی نگران نباشین
ک:سلام عمو بیا بریم بدیم به مامان و بابات
(ات و کوک دختر رو بردن کلانتری )
ویو اتاق جیمین

ج :خب الان ازت چنتا سوال کوچیک میپرسم تو باید راستش و بگی باشه کوچولو(لبخند
دختره رو با د نشون میدم
د:باشه عمو شما چقد خوشگل لبخند میزنی (لبخند
ج:ممنونم خوشگله خب ترو کی برد اونجا
د:من تو پارک بودم یکی بهم گفت که بیا بریم یکی از نزدیک های آقا جیمین هستم
ج:وایسا من
د:شما جیمین هستین
ج:اره
د:اونا منو بردن تو اون خونه منو بستن بعد دونفر بودن شنیدم چی گفتن
ج:گفتش تا جیمین بیاد نجاتش بده همینجا بمونه
ج:ات تو رفتی تو کسی رو ندیدی
ت:نه رئس فقد رد خون بود
د: اونا رفتن بیمارستان اون آقا یکی از دوستاش و با تفنگ زد
ج:خب مامان بابات کیه هستن ترو ببریم پیششون
د:مامان بابام و کشتن قبل از اینکه بکشن مامانم گفت برو پیش داداش جیمین
ج:خب کوک میشه این دختر و ببری تو اتاق استراحت
ک:چشم (کوک و دختره رفتن)
جیمین گوشه ی چشمش خیس شد
ت:رئس خوبید
ج:ام ات مامان بابا ی من تازه گیا مردن امروز نامه پیدا کردم که می‌گفت از ابجیت محافظت کن جیمین
ت:ممکنه نامه ی مادرتون باشه
ج:اوم(گریه آروم
ت:اگه بخواهید کمکتون میکنم از ابجیت مراقبت کنی

خب امید وارم دوست داشته باشین چون دیر گذاشتم کلی نوشتم🎀
دیدگاه ها (۵)

🫂🫂🥺

پسره خیلی خوشگله کسی میشناستش؟

پلیس خوشتیپ من p2:ویو ات از خواب پاشدم رفتنی به سرکار گفتم ی...

پلیس خوشتیپ منp1:ویو اتسلام ات هستم خوشبختم(معرفی کردم )ساعت...

⁶⁵یونجو: “عمو، میشه یه سوال بپرسم؟”کوک: “جانم؟”یونجو: “از تن...

بهم رسیده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط