ات الو
ات : الو
.
بنگچان: سلام...... ات سریع..... بیا کمپانی مدیر...... میخواد باهات درمورد.... یه چیز مهم حرف بزنه بجنب.. (نفس نفس )
ات: اوکی
آماده شدی حرکت کردی بعد ۴۰ دقیقه رسیدی وارد شدی
مدیرکمپانی ملودی اعضا همه بودن
مدیر:ات چرا بدون اجازه رفتی؟؟؟
ات: ............
مدیر:خوب...... جوابی نداری؟؟
ات:........
ملودی :بایدم نداشته باشی دختری که هیتر باشه وبخواد به اعضا نزدیک شه واونارو بکشه چه انتظاری باید داشته باشیم؟؟؟؟؟
مدیر:ملودی فقط خفه شو
ملودی:ول.......
لینو:خفه شووو ....
ات:قضیه چیع این چی میگه؟؟؟
مدیر:ات تو واقعن هیتری؟؟؟
ات:چ ...چی نه !
مدیر:ولی ملودی ثابت کرده باکلی مدرکی که داشته(,عکسارونشون داد)
ات:دروغ میگه!
مدیر :ولی ات متاسفانه تو اخراجی
ات:هه واقعن دروغاشو باور میکنین؟؟, با پوزخند گفتی: واقعن که من این شیطان رو میشناسم ولی یه روزی میادکه پشیمون میشین منم ثابت میکنم کی ساسنگه (پوزخند شیطانی)
هان:,ات حقیقت و بپذیر
سونگمین:منو بگو هرزه تر از خودت خودتی باید بری هیتر
ات: باشه ولی پشیمون میشین
اعضا:گمشو ........
از کمپانی بیرون اومدی واقعا عصبی بودی بغض شدیدی گلوتو چنگ میزد ملودی داره بهت ضربه بدی میزنه هوا به بارید ن کرد ..... تصمیم گرفتی ثابت کنی که تو هیتر نیستی دست به کار شدی به رفیقت عسل زنگ زدی:
عسل:جونم ؟
ات،: کجایی؟,
عسل:خونه
ات:دمه درم درو باز کن
قطع کردی.......................
عسل:سلام ات خوبی
ات:مرسی .. ملودی برگشته .
عسل:چ.چ.چیییی(ترس)
ات:اون بین منو اعضا رو خراب کرده گفته باعکسای جعلی من یه هیترم قصد کشتن اعضا روداشتم
عسل: خوب صبرکن ....... اها من میدونم چیکار کنیم
ویوملودی:
هه ات فکرکرده کیه من به اعضا نزدیک میشم وبوم همشون رو میکشم..... حتی اون ات عوضی رو
گوشی ملودی زنگ میخوره:
ملودی:,بله
ات :بیا دم در (,قطع کردی)
ملودی اومد پایین که. باتوعسل مواجه میشه
ملودی:س .....سلام
عسل:به به زیر خواب پسرا
ات:(, پوزخند) باهات کاری ندارم عکسایی که ازم داری به شمارم بفرس همین الان
فرستاد..........
ات:,(ملودی رو هل دادی کنار) وارد کمپانی شدی
همه اعضا بادیدنت تعجب کردن با یه پوزخند. رفتی پیش مدیر والبته عسل هم باخودت آورده بودی........
ات:نشونشون بده جعلیه (خونسر وباپوزخند گفتی)
عسل:م( نشون داد که همه الکیه اعضا هم دیدن)
ملودی: بچه ها میخواین حرف...........
سونگمین باشتاب رفت سمت ملودی از موهاش گرفتش وکوبید به دیوار(دادش یواش )
سونگمین: الان برو.و هرزهههههههههههههههههههه
هان:اوه آروم باش پسر (درحال ارام کردن)
ات:خوب چی میگی؟؟؟ملودی؟؟؟
ملودی:م .....م ....من معذرت میخوام
ات:پوزخند صدا داری زدی )گوه نخور روبه مدیر کمپانی،: بندازش بیرون لطفا آخه بوی هرزگی...........
.
بنگچان: سلام...... ات سریع..... بیا کمپانی مدیر...... میخواد باهات درمورد.... یه چیز مهم حرف بزنه بجنب.. (نفس نفس )
ات: اوکی
آماده شدی حرکت کردی بعد ۴۰ دقیقه رسیدی وارد شدی
مدیرکمپانی ملودی اعضا همه بودن
مدیر:ات چرا بدون اجازه رفتی؟؟؟
ات: ............
مدیر:خوب...... جوابی نداری؟؟
ات:........
ملودی :بایدم نداشته باشی دختری که هیتر باشه وبخواد به اعضا نزدیک شه واونارو بکشه چه انتظاری باید داشته باشیم؟؟؟؟؟
مدیر:ملودی فقط خفه شو
ملودی:ول.......
لینو:خفه شووو ....
ات:قضیه چیع این چی میگه؟؟؟
مدیر:ات تو واقعن هیتری؟؟؟
ات:چ ...چی نه !
مدیر:ولی ملودی ثابت کرده باکلی مدرکی که داشته(,عکسارونشون داد)
ات:دروغ میگه!
مدیر :ولی ات متاسفانه تو اخراجی
ات:هه واقعن دروغاشو باور میکنین؟؟, با پوزخند گفتی: واقعن که من این شیطان رو میشناسم ولی یه روزی میادکه پشیمون میشین منم ثابت میکنم کی ساسنگه (پوزخند شیطانی)
هان:,ات حقیقت و بپذیر
سونگمین:منو بگو هرزه تر از خودت خودتی باید بری هیتر
ات: باشه ولی پشیمون میشین
اعضا:گمشو ........
از کمپانی بیرون اومدی واقعا عصبی بودی بغض شدیدی گلوتو چنگ میزد ملودی داره بهت ضربه بدی میزنه هوا به بارید ن کرد ..... تصمیم گرفتی ثابت کنی که تو هیتر نیستی دست به کار شدی به رفیقت عسل زنگ زدی:
عسل:جونم ؟
ات،: کجایی؟,
عسل:خونه
ات:دمه درم درو باز کن
قطع کردی.......................
عسل:سلام ات خوبی
ات:مرسی .. ملودی برگشته .
عسل:چ.چ.چیییی(ترس)
ات:اون بین منو اعضا رو خراب کرده گفته باعکسای جعلی من یه هیترم قصد کشتن اعضا روداشتم
عسل: خوب صبرکن ....... اها من میدونم چیکار کنیم
ویوملودی:
هه ات فکرکرده کیه من به اعضا نزدیک میشم وبوم همشون رو میکشم..... حتی اون ات عوضی رو
گوشی ملودی زنگ میخوره:
ملودی:,بله
ات :بیا دم در (,قطع کردی)
ملودی اومد پایین که. باتوعسل مواجه میشه
ملودی:س .....سلام
عسل:به به زیر خواب پسرا
ات:(, پوزخند) باهات کاری ندارم عکسایی که ازم داری به شمارم بفرس همین الان
فرستاد..........
ات:,(ملودی رو هل دادی کنار) وارد کمپانی شدی
همه اعضا بادیدنت تعجب کردن با یه پوزخند. رفتی پیش مدیر والبته عسل هم باخودت آورده بودی........
ات:نشونشون بده جعلیه (خونسر وباپوزخند گفتی)
عسل:م( نشون داد که همه الکیه اعضا هم دیدن)
ملودی: بچه ها میخواین حرف...........
سونگمین باشتاب رفت سمت ملودی از موهاش گرفتش وکوبید به دیوار(دادش یواش )
سونگمین: الان برو.و هرزهههههههههههههههههههه
هان:اوه آروم باش پسر (درحال ارام کردن)
ات:خوب چی میگی؟؟؟ملودی؟؟؟
ملودی:م .....م ....من معذرت میخوام
ات:پوزخند صدا داری زدی )گوه نخور روبه مدیر کمپانی،: بندازش بیرون لطفا آخه بوی هرزگی...........
- ۵.۰k
- ۰۳ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط