~ریکشن داریم دوستان~

وقتی که... عام... چطور بگم... وقتی که تو یه نینی کوشولو میبینی🥹🫀



تام: تو سینما بودین، تام داشت به یه بچه ی کوشولووو که داشت گریه میکرد نگاه میکرد. از اون صدا بدش میومدد تام: جدا نباید بچه ها رو راه بدن،بر عکس تام تو قشنگ داشتی بچه رو نگاه میکردی: بیچارههه، گشنشههه تام: تواز کجا میدونی؟ ا/ت: خب منم یه خواهر کوچولو داشتم(. تو هنوز داری زل میزنی به نینیی) تام: چرا هنوز داری به اونننن نگاه میکنی؟؟؟ ا/ت: عام... میخوام مامان شممم، تام بهت خیره شده بود : اکی. ا/ت: چییی؟ نه نه م.. من منظورم الان نبوددد. بعد کلی سکوت* تام: فردا چطوره؟ 🎀


دراکو: تو و دراکو داشتین توی محوطه ی هاگوارتز قدم میزدین که یه خانمی رو دیدی که یه بَشِه تو بغلش بود. اون کوچولو برات دست تکون داد تو هم قلبت ذوببب شد: واییی دراکووو نگاش کننن منم یکی میخواممم😭دراکو ابروشو بالا داد: تو خودت یکی داری که. ا.ت: هاععع؟ دراکو خندید*: اره دیگه، من. جدی بود*: باشه حالا بیا بریم ولی فعلا اینو از ذهنت بیرون کن😊


تئو: تو رفتی سمت اتاق تئو در زدی. تئو هم در حالی که توی بغلش یه نی نی بود درو باز کرد. چشات برق زدن، با لبخند بهش نگا کردی: این کوچولو کی باشن؟ تئو: دختر عمومه، اما. ات: خیلی کیوتههههه، تئو: کیوتتر از من؟ ات: ارههههه. قلقلکت داد*: باشه باشه تسلیمم🙌🏻. هر سه تاتون خندیدین*


خب دوستان مت و انزو و ریگی و بلیز تو پارت بعدیین، اینجا جا نمیشدن دیگه. شما هم زحمت بکشین لایک کنین تا منم پارت بعد رو بنویسم. فعلااااا🍒✨
دیدگاه ها (۵)

پارت دوعه ریکشن قبلی

با خودم گفتم چند تا ایده پروف بدم بهتون:)

سناریو داریمممم

پاتححح

سوار ماشین شدیم رسیدیم که جونگکوک گفت جونگکوک: از کنارم جم ن...

وقتی حامله بودی ولی بچه رو بدون اجازه شون سقط میکنی(درخواستی...

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط