لبخند های شب را پاشویه کرده ام

لبخند های شب را پاشویه کرده ام!
سپیده بسته ام به پیشانیم"
کمی آنطرف تر
صبح با چشم های تو
به سمت خانه سرازیر می شود!
صدای ریزش آفتاب را ،
در رگ هایم می شنوم"
تو امّا ،
نزد عشق بمان!
عطر بوسه هایت بر لبانم
حل خواهد شد"
دیدگاه ها (۱)

ﺟﺎﺩﻩ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻧﯿﺴﺖ...!ﭘﯿﭽﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ " ﺷﮑﺴﺖ "ﺩﻭﺭ ﺑﺮﮔﺮ...

امید یعنی بدونی٬ تا هستی میتونی تغییر کنی و دنیا رو تغییر بد...

بخند ڪه خندهایت همیشه بوی نوی بهار را میدهدبخند که حتی " تیر...

وقتی #تُ کنارم هستیآسمان هم به زمین بیایدفقطبه هوای #تُ نف...

علیرغم تمام دلخوشی هایم مسلم شد  مرا نامهربانی های تو دیوانه...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط