جمعه است

جمعه است‌‌‌‌...
مرا به کافه های
چشمانت
دعوت کن
مرا
جایی که تلخ ترین فنجان قهوه اش
در کنار امن آغوشت شیرین است
دعوت کن...

مرا به کافه هایی که در منوی خواسته هایم
فقط یک تو باشد
و یک فنجان شعر داغ و تازه
که روی لبانت
طعم عشقق را می دهد
دعوت کن.


#فــــرزانه_طالــــبی_پــور

#عصر_آدینتـون_سرشاراز_عشق
دیدگاه ها (۱)

مو کتلک اترک هلک؟حط روحک بسدیمو انته تدری شنو؟آنه اعله هذا ا...

آرزویم بود و با خلقی بیانش کرده‌اموای بر من! آرزوی دیگرانش ک...

دختر ڪافہ نشین تلخ ترین قهوہ تُرڪقعر فنجان دو چشمان تو فال ا...

ﺭﺃﻯ ﺍﻟﻤﺠﻨﻮﻥُ ﻓﻲ ﺍﻟﺒﻴﺪﺍﺀِ ﻛﻠﺒًﺎ ﻓﻤﺪَّ ﻟﻪ ﻣﻦ ﺍﻹﺣﺴ...

شبی در موج زلفانت مرا هم رنگ دریا کنگل پژمرده ی دل را به لبخ...

*هوا آنقدر سرد بود که می‌توانست از پوست عبور کند، اما جونگکو...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط