تکلیف من و عشق تو روشن شدنی نیست

.
تکلیف من و عشق تو روشن شدنی نیست
رفتن شدنی نیست و ماندن شدنی نیست

شاید بروم دور شوم تا تو بفهمی
من نیستم و هیچ کسی من شدنی نیست

باید بروم تا که کمی مثل تو باشم
نه قلب بلورین من آهن شدنی نیست

خودخواه شدم در اثر خواستن تو
این عاشق مغرور فروتن شدنی نیست

در حرف چه ساده است جدایی من و تو
سخت است بفهمیم که اصلا شدنی نیست

تکلیف من و عشق تو تکلیف من و عقل
تکلیف من و چشم تو روشن شدنی نیست.
دیدگاه ها (۳)

شبها که میگیرد دلم ،یاد تو را تن میکنمتنها به یاد بودنت ،احس...

سلام دوستان گلم امیدوارم خوب باشینقرار فردا گوشیم فلش کنم اگ...

خدا جون یار من آنجاست ، حواست باشداو نشان کرده ی اینجاست ، ح...

ﺩﻟﻢ ﻋﺸﻘﯽ ﻫﻮﺱ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻫﻤﺼﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪﺑﮕﻮﯾﻢ" ﺟﺎﻥ " ﻭ ﺑﺎ ﻧﺎﺯﺵ ...

بهرام:حسین جان…بسه دیگه.زندگی الان خیلی سخت شده.کربلا هر چی ...

میان عشق و درد---پارت ششم:اون عصر، یونا تو خونه نشسته بود و ...

بهرام:حسین جان…بسه دیگه.زندگی الان خیلی سخت شده.کربلا هر چی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط