آخ نگو که دلم خونه ازش

آخ نگو که دلم خونه ازش
کتاب سیستم عامل بود
از اونجا که منم عاشق الکترونیک و کامپیوتر بودم ۲-۳ ماه قبل از امتحان شروع کردم به خوندنش
هیچ درسی رو مثل این درس نخونده بودم
مفصل و طولانی
ساعت امتحان ۱۰ صبح بود
شب امتحان هم نخوابیدم و تا ساعت ۹:۲۰ صبح بیدار بودم و می‌خوندم
که یه فکر شیر پاک خورده به ذهنم رسید گفتم یه نیم ساعت بخوابم که سر امتحان تگری نزنم
هیچی دیگه این نیم ساعت تبدیل شد به یه ساعت و ده دقیقه واسم غیبت زدن🤦‍♂️
دیدگاه ها (۰)

منطق برانداز(قسمت۹)

سلام بزرگوارما خودمون محتاجیم به دعا ولی به چشم حتماًاین حس ...

هر بلایی سر ایران آوردین بدترش سرتون میاد... #استاد_رائفی_...

راحت باش بگو #کار_خودشونه 🤣

احتیاج دارم صدات مثلِ آهنگ از اولِ صبح تا آخرِ شب . .موقعی ک...

love Between the Tides⁸(موضوع:چگونه نزدیک بشم؟) صبح روز بعدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط