میان لباس های آویزان

میان لباس های آویزان ...
روی بند رخت...
اندام زنی پیداست ...
که تمام زنانگی اش ...
در چمدان عروسی اش جا ماند..
و بی هیچ بوسه ای ..
خسته از شب های تکراری...
هر صبح به بیداری رسید...
در آشپزخانه ای تب دار...
آرزوهایش ته گرفت ...
و قُل قُلِ کتری ...
عاشقانه ترین ملودی اش شد...
موهایش در تشنگی پژمرد...
و دریک تشت پر از کَف و تنهایی ...
چنگ می زد به دلش...
یقه چرکی که بوی غریبه می داد...
و هرشب با لبخند...
منتظر غریبه ای می ماند...
که اسمش در شناسنامه اش بود!



#یغما_گلرویی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دیدگاه ها (۸)

هر یک از ما، آهنگ رنج کشیدنِ خود را دارد.#رولان_بارت

دل‌امدل‌ام برای اندام‌ات تنگ می‌شود آن‌قدر تو را از دست دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط