پارت

پارت ۱۱

وقتی رسیدم به همون خونه ماشینمون اونجا پارک بود فهمیدم کوک اونجاس در زدم چند دقیقه طول کشید تا اینکه بالاخره در رو باز کرد سریع دوییدم داخل و در رو بستم و قفل کردم
اینجا در اصل یه کلبس که وسط جنگله در تعجب اینم که چطور ا.ت اینجا زندگی میکرده اونم تنها... واقعا ترسناکه
سریع دوییدم سمت کوک یه دستمو روی گونش و اون یکی دستمو روی گردنش گذاشتمو سر تا پاشو برنداز کردم
/خوبی؟؟ زخمی که نشدی؟؟
&نه
به جونگکوک زل زده بودم که یه لبخند کیوتی زد و محکم بغلم کرد
&واقعا ترسیده بودم ولی الان که تو اینجایی احساس امنیت میکنم ازت ممنونم :)))
/منم از تو ممنونم که مراقب خودت بودیو اسیب ندیدی
منم یه لبخند ریز زدم و محکمتر از خودش بغلش کردم
یهو از بغل کوک اومدم بیرون و بهش نگاه ریزی انداختم بعد یدفه پریدم روش و شروع کرد به قلقلک دادنش
هردومون باهم خندیدم تا اینکه
دیدگاه ها (۲)

پارت ۱۲گوشیم زنگ خورد دیدم ا.ت جواب دادم/الو+تهیونگ چه خبر ش...

پارت ۱۳دیدم جیمین داره زنگ میزنه جواب دادم و صدا رو روی میکر...

پارت ۱۰ &خب حالا کارت چیه؟؟ /برو هرچه زودتر شماره جیا رو از ...

پارت ۹(از زبون تهیونگ)داشت به صفه نمایشگر نگاه میکردم تا ببی...

#تک#برده#ارباب#The#master’s#only#slave

ادامه تکپارتی کوک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط