هر بار

«هر بار...»
من
تو را
برای شعر
برنمی‌­گزینم
شعر، مرا
برای تو
برگزیده است
در هشیاری
به سراغت
نمی‌آیم
هر بار
از سوزش انگشتانم
در می‌یابم که باز،
نام تو را، می‌­نوشته‌‌ام


#حسین_منزوی
#عاشقانه_های_پاک #عاشقانه #عشق #فکرنو
دیدگاه ها (۴)

من که با عشقنراندم به جوانی هوسیهوس عشق وجوانیستبه پیرانه سر...

بی تو آوارم و بـر خٖویش فرو ریخته‌ام ای همه سقف و ستون و همه...

وقتی گیلاس، با بند باریکش به درخت متصّل است،همه عوامل در جهت...

ز دیشب بُغ کردهاز همان حوالیِ ماه گرفتگیبُغ کرده پشتِ پنجرهچ...

همه ی من !دلم برای زمستان نمی سوزد !دلم برای بهار تنگ نیست !...

همه ی من !دلم برای زمستان نمی سوزد !دلم برای بهار تنگ نیست !...

همه ی من !دلم برای زمستان نمی سوزد !دلم برای بهار تنگ نیست !...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط