هی تو

هی تو !
تنفسِ بی ترانه‌ی ناتمام
تکلمِ آخرین از خلاص
میانِ این همه پنجره که باز است
به روی باد !
پس من چرا،
پیاله‌ی آبم هنوز در دستِ گریه می‌لرزد ..؟

#سیدعلی_صالحی

@sayeroshan59
دیدگاه ها (۱)

بروید لای زندگی!غلت بزنید خوشی را !ببوسید همان را که بایدبیر...

دست هایشپنجره ای بود که مرا به آفتاب می رساند #بهنام_محبی_فر...

موهایم رااز شانه ام پایین می اندازمکه مسیر رفت و آمدداستان ه...

دیوانه ی تو ام افسونگر منیهر جا به هر زمان در خاطر منی#مهدی_...

پنجره ها را که باز کردمسرد بودتنم لرزیداز این کوچه ی لخت و ع...

امشباز دنیا یک پنجره ی نیمه بازرو به مهتاب میخواهم!که دست عط...

تو در میان این کوچه هاو در این شب هاکه انگار صبح ندارندداری ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط