اسم عشق یک مافیا
اسم عشق یک مافیا
پارت ۳۵
پارک: پسرا چرا دخترم اذیتت می کنید ( در حالی که گوششون گرفته :
سوجون و هان: آخ ....آخ ...غلط کردیم
پارک : نگاه قد قوارتون کنید خجالت بکشید
سوجون و هان: باشه....غلط کردیم
پارک: حالا خوب شد ( گوشاشون ول کرد )
رونا: حقتون بود .... ( خنده ) ( یکم ناراحت)
سوجون: خجالت بکش داداشت مسخره می کنی
رونا: داداشمم من اذیت نکنه
پارک: دخترم ولشون کن بریم شام بخوریم
رونا: بریم عمو جون
رونا و عموش رفتن هان و سوجون در حالی که که همونجا وایسادن نگاشون می کنن
هان و سوجون: بریم عمو جون گگگگگ( ادای رونا در آوردن )
(ویو بعد شام )
پارک: دخترم....اگه دوست داری می تونی از الان داخل شرکت شروع به کار کنی
هان: بابا راست میگه..... برات می تونه خیلی خوب باشه
رونا: نمی دونم.....ولی خب اوکی هست از کی شروع کنم
پارک : از فردا خوبه
رونا: آره عالی هست .......قرار با داداشم کار کنم دیگه
پارک: آره .....ولی سوجون شرکت حمل و نقل اداره می کنه تو و هان یکی دیگه از شرکت ها باید اداره کنید
رونا: باشه خیلی خوبه
هان: منم موافق هستم
سوجون: هان بدبخت شدی این غر غرو پیشت ......( خنده)
رونا: خندیدم ( ناراحت)
سوجون: مگه چی گفتم
رونا: عمو من می خوام پیش شما کار کنم .......
پارک: باشه پس پیش من باش خوشگلم ناراحت نیستی که
رونا: ممنون عمو ......نه نیستم .....خب دیگه من برم شب بخیر ( ناراحت)
پارک: شب بخیر
سوجون و هان: شب بخیر
پارت ۳۵
پارک: پسرا چرا دخترم اذیتت می کنید ( در حالی که گوششون گرفته :
سوجون و هان: آخ ....آخ ...غلط کردیم
پارک : نگاه قد قوارتون کنید خجالت بکشید
سوجون و هان: باشه....غلط کردیم
پارک: حالا خوب شد ( گوشاشون ول کرد )
رونا: حقتون بود .... ( خنده ) ( یکم ناراحت)
سوجون: خجالت بکش داداشت مسخره می کنی
رونا: داداشمم من اذیت نکنه
پارک: دخترم ولشون کن بریم شام بخوریم
رونا: بریم عمو جون
رونا و عموش رفتن هان و سوجون در حالی که که همونجا وایسادن نگاشون می کنن
هان و سوجون: بریم عمو جون گگگگگ( ادای رونا در آوردن )
(ویو بعد شام )
پارک: دخترم....اگه دوست داری می تونی از الان داخل شرکت شروع به کار کنی
هان: بابا راست میگه..... برات می تونه خیلی خوب باشه
رونا: نمی دونم.....ولی خب اوکی هست از کی شروع کنم
پارک : از فردا خوبه
رونا: آره عالی هست .......قرار با داداشم کار کنم دیگه
پارک: آره .....ولی سوجون شرکت حمل و نقل اداره می کنه تو و هان یکی دیگه از شرکت ها باید اداره کنید
رونا: باشه خیلی خوبه
هان: منم موافق هستم
سوجون: هان بدبخت شدی این غر غرو پیشت ......( خنده)
رونا: خندیدم ( ناراحت)
سوجون: مگه چی گفتم
رونا: عمو من می خوام پیش شما کار کنم .......
پارک: باشه پس پیش من باش خوشگلم ناراحت نیستی که
رونا: ممنون عمو ......نه نیستم .....خب دیگه من برم شب بخیر ( ناراحت)
پارک: شب بخیر
سوجون و هان: شب بخیر
- ۱۰.۴k
- ۰۷ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط