myBlacklife
#my_Black_life3
پارت⁹
ویو پیل
صب بیدار شدم کارای لازم رو انجام دادم موهام رو شونه کردم لباسام رو پوشیدم و رفتم آشپزخونه جیهون رو دیدم که بدون من داشت لاشخوری میکرد
@سلام صب بخیر
÷صب تو هم بخیر لاشخوری بدون من؟؟
@ببخشید بیا تو هم غذا بخور منم برم ماشین رو جلو در پارک کنم
÷اوک
@(رف)
÷(غذاش رو خورد و رف سوار ماشین شد)
@خب بریم؟
÷اره
@نمیخوای به عشقت زنگ بزنی؟؟
÷چرا چرا بزار زنگ بزنم فقط تکالیف رو نوشتی؟
@اره
÷(در حال زنگ زدن)
=الو سلام عشقم صبحت بخیر
÷سلام اوپا صب توهم بخیر خوبی؟
=فدات بشم تو خوبی؟؟
÷تو خوب باشی منم خوبم امروز میای مدرسه؟
=اوهوم میام
÷میگم اوپا من پول همراهام نیس.....
=(حرفش رو قطع کرد)
=خودم برات غذا میخرم
÷مرسیییییییی خودشم الان کجایی؟هنوز خونهای؟؟
=نه الان تو راهام دارم میام
÷آها باشه دیگه کاری نداری؟
=تو کاری داری؟
÷نه فعلا
=فعلا
پایان مکالمه*
فلش بک به ۶ ساعت بعد*
ویو ماشین
=خب فریا رو دیشب آورده بودن گفتم اون رو ببندن به صندلی
÷اوهوم خوبه
=راستش اول میخوام شکنجهاش بدم بعد بکشمش
÷عالیه
[راستش راننده جیهونه و شی اون هم صندلی شاگرد نشسته و اون دوتا هم صندلی پشتی نشستن]
=(دستش رو دور کمر پیل حلقه کرد و پیل رو بوسید)
(بعد از کبود کردن لبای پیل ازش جدا شد)
=اوممم مزه توتفرنگی میده
‰جووون فتبارک الله احسن الخالقین
=خفه شو
@نظرتون چیه ماشین رو یه جایی پارک کنم بعد منو جیهون پیاده بشیم شما کارتون رو انجام بدین(با نیشخند)
÷ببندددددددددددددددددددددددد
@(قهقهه)
رسیدن خونه دونگ جو اینا
=خب میریم فریا رو بکشیم شما برید کلی خوشبگذرونید و برا پیل خوراکی بخرید
‰@اوک
÷=(پیاده شدن و وارد خونه شدن)
منتظر پارتای بعدی باشید گوگولیا
[حقیقتش میخوام پارت بعدی فریا رو شکنجه بده و بکشه بعد از اون داستان اصلی این فصل شروع بشه]
خمارییییییییی
نویسنده:مالک رابین
شرط:۵ تا لایک
پارت⁹
ویو پیل
صب بیدار شدم کارای لازم رو انجام دادم موهام رو شونه کردم لباسام رو پوشیدم و رفتم آشپزخونه جیهون رو دیدم که بدون من داشت لاشخوری میکرد
@سلام صب بخیر
÷صب تو هم بخیر لاشخوری بدون من؟؟
@ببخشید بیا تو هم غذا بخور منم برم ماشین رو جلو در پارک کنم
÷اوک
@(رف)
÷(غذاش رو خورد و رف سوار ماشین شد)
@خب بریم؟
÷اره
@نمیخوای به عشقت زنگ بزنی؟؟
÷چرا چرا بزار زنگ بزنم فقط تکالیف رو نوشتی؟
@اره
÷(در حال زنگ زدن)
=الو سلام عشقم صبحت بخیر
÷سلام اوپا صب توهم بخیر خوبی؟
=فدات بشم تو خوبی؟؟
÷تو خوب باشی منم خوبم امروز میای مدرسه؟
=اوهوم میام
÷میگم اوپا من پول همراهام نیس.....
=(حرفش رو قطع کرد)
=خودم برات غذا میخرم
÷مرسیییییییی خودشم الان کجایی؟هنوز خونهای؟؟
=نه الان تو راهام دارم میام
÷آها باشه دیگه کاری نداری؟
=تو کاری داری؟
÷نه فعلا
=فعلا
پایان مکالمه*
فلش بک به ۶ ساعت بعد*
ویو ماشین
=خب فریا رو دیشب آورده بودن گفتم اون رو ببندن به صندلی
÷اوهوم خوبه
=راستش اول میخوام شکنجهاش بدم بعد بکشمش
÷عالیه
[راستش راننده جیهونه و شی اون هم صندلی شاگرد نشسته و اون دوتا هم صندلی پشتی نشستن]
=(دستش رو دور کمر پیل حلقه کرد و پیل رو بوسید)
(بعد از کبود کردن لبای پیل ازش جدا شد)
=اوممم مزه توتفرنگی میده
‰جووون فتبارک الله احسن الخالقین
=خفه شو
@نظرتون چیه ماشین رو یه جایی پارک کنم بعد منو جیهون پیاده بشیم شما کارتون رو انجام بدین(با نیشخند)
÷ببندددددددددددددددددددددددد
@(قهقهه)
رسیدن خونه دونگ جو اینا
=خب میریم فریا رو بکشیم شما برید کلی خوشبگذرونید و برا پیل خوراکی بخرید
‰@اوک
÷=(پیاده شدن و وارد خونه شدن)
منتظر پارتای بعدی باشید گوگولیا
[حقیقتش میخوام پارت بعدی فریا رو شکنجه بده و بکشه بعد از اون داستان اصلی این فصل شروع بشه]
خمارییییییییی
نویسنده:مالک رابین
شرط:۵ تا لایک
- ۱۸۹
- ۲۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط