در ژرفنای درونام

در ژرفنای درون‌ام
نی‌لبکی محزون هست
هر سال پاییز که می‌آید
آن‌را بر لب‌اش می‌نهد
باد در هم می‌پیچد و
چشم تنهایی خیس می‌شود و
انتظارم فرومی‌ریزد و
حیاط شعرم آکنده می‌شود
از برگ درخت!
دیدگاه ها (۷)

دلے بزرگ میخواهد زندگے ڪردن در این دنیادلے میخواهد ڪه خیلے چ...

خیـلے درد دارد ڪہبزرگـترین ضربـہ هـاے زنـدگے اتـ را ازاعـــ...

گاهے باید یاد گرفت همیشه دلے ڪه برایت میتپد ماندگار نیست!باے...

"پاییز"همه ی عاشقانه ها را با خود آوردهفصل باران نم نم و...ر...

در ژرفنای درون‌امنی‌لبکی محزون هستهر سال پاییز که می‌آیدآن‌ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط