یادگار عشق داغی در دل دیوانه ماند

یادگار عشق، داغی در دل دیوانه ماند
شمع رفت از انجمن، خاکستر پروانه ماند

گریه ام در دل گره شد، ناله ام بر لب شکست
وای بر قفلی که مفتاحش درون خانه ماند

زیر سقف آسمان نتوان نفس را راست کرد
در دل ما آرزوی نعره ی مستانه ماند

#صائب_تبریزی
دیدگاه ها (۵)

گویند که در سینه غم عشق نهان کندر پنبه چه سان آتش سوزنده بپو...

قصد من از حیاتتماشای چشم توستاز چشم زخم بد نظران در امان بیا...

عشق بر شانه ی هم چیدن چندین سنگ استگاه می ماند و ناگاه به هم...

وقتی که دلت گرفته باشد فرقی نمیکند که یک پروانه باشی ، آزاد ...

بازی زلف تو امشب به سر شانه ز چیست؟خانه بر هم زدن این دل دیو...

دلم پیش تو باشد،جسمم اینجا خانه ای دیگرهوایت در سرم باشد ، س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط