عشق خطرناک من

+ باشه روزی پروانه زیبایی به نور شمع ها علاقه مند شد او نزدیک به شمع شد ولی شمع گفت به من نزدیک نشو من داغ هستم پروانه با این هشدار نزدیک تر شد و گرمای شمع رو احساس کرد او فهمید که می تواند از دور به شمع نگاه کند و لذت ببرد نگاه کردم دیدم خوابش برده این داستان منو تو بود من پروانه و تو شمع نمی دونم چجوری. بهت اعتراف کنم میترسم میترسم تو هم مثل مادرم ترکم کنی بغلش کردم و خوابیدم
& صبح که از خواب بلند شدم دیدم محکم بغلم کرده خواستم از بغلش در بیام ولی نمیذاشت و
+گفت بخواب
&اخه ارباب
+گفتم چند دقیقه بخواب
&چشم
خوابیدم تا ساعت ۱۲ که دیگه ارباب کنارم نبود رفتم پایین که با یک لحن مهربونی گفت
+ بیا نهار بخور به صبحانه که نرسیدی تا بعدش بریم شهر بازی
& واقعا
+ اره زود نهارم رو خوردم و رفتم بالا لباس پوشیدم‌ و یک رژ صورتی زدم رفتم پایین تا زود تر از من اماده شده با یک تیپ خفن نشسته بود رفتیم سوار ماشین شدیم وقتی رسیدیم شهر بازی بهش گفتم بریم چرخ و فلک وقتی رفتیم نمی دونم به بلیط فروش چی گفت و اومد وقتی رفتیم بالا یهو چرخ و فلک وایساد وقتی بهش گفتم چی شده چیزیی نگفت
،& میشه یک سوال ازت بپرسم
+ بپرس
& چرا اون روز گفتی من دوست دخترتم
+ خوب ا/ت.......




۵ لایک هرچیم دوست داشتید کامنت بزارید که نظراتتون بهم انرژی میده د.ستون دارم تا پارت بعد خدافظ
دیدگاه ها (۵)

عشق خطرناک من

سناریو بی تی اس

لیا : خوب نگاه مگه من و تو رو نفرختن & خوب لیا : یک پسر کیوت...

سناریو BTS

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۸

پارت ٢ هزار و یک شباز بابام خدافظی کردم سوار شدم حرکت کردیم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط