حواسمان

حواسمان
به چروک هایِ دور چشم مادرانمان
و لرزش دست های پدرانمان باشد
حواسمان به ترشدن های گاه و بیگـاهِ چشم هایِ کم سو و دلتنگیِ شان باشد
حواسمان باشد آن ها خیلی زود پیــر می شوند
و خیلی زودتر از آنـچه فکـرش را می کنیـم از کنارمان می رونـد....
حواسمان باشد به دلگیـریِ غروب هایِ تنهاییِ شان...
حواسمـان باشد که آن ها تمامِ عمـر حواسشان به مـا، به آرام قد کشیدنمان، نیاز ها وناز هایمان بوده است....
آن ها یک روز آنقدر پیـر میشوند که
حتی اسم هایمان را هم فراموش می کنند....
حواسمان به گرانترین و بی همتا ترین عشق هایِ زندگیمان به "بابا" به "مامان" ها خیلی باشـد...


‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
دیدگاه ها (۱۸)

دکتر می گوید دهانت را باز کن.می گوید این طوری نه، گنده باز ک...

بغلش کرده بودمپرسید چقدر منو دوست داری؟؟؟گفتم خیلی...گفت نه ...

مــن امــروزے نــیــســتــم!هر چــه فــڪــر مــے ڪــنــم جــ...

انسان های تنهایی هستند... همان هایی را می گویم که نه کسی به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط