pt

pt 17

سرنوشت★

پدر ل ی=در عوض اینکارم میخوام با اون پسر ازدواج کنی..

+تو به هدفت رسیدی قبوله

پدر ل ی= آفرین دختر خوب حالا برو بیرونو بگو میخوام باهات ازدواج کنم

رفتم بیرون و اشکامو پاک کردم
+ جونگکوک بیا باهم ازدواج‌کنیم این ازدواج واقعی نیست که بیا ازدواج کنیم

_دیوونه شدی دختر تو یه دقیقه چطوری نظرت عوض شد ؟؟؟؟ تو قبول کنی من یکی قبول نمیکنم

که اشکم درومد و یقشو با ارومی گرفتم
+ بیا ازدواج کنیم فهمیدییی بعد چندماه تموم‌میشه

۴ ماه بعد ★

۴ ماه از ازدواجمون گذشته من نمیدونم چرا ولی انگار به دوران دبیرستان برگشتم خیلی عاشق جونگکوک شدم بدون دلیل ولی اون نه اون یه ماه اول ازدواجمون باهام خوب بود ولی تا وقتی که دوست دخترش بهش خیانت کرد ۱ شب در هفته میاد خونه اونم‌میره اتاق کارش همش مست میکنه و اصن نگامم‌نمیکنه ولی تصمیم‌گرفتم این زندگی رو درست کنم اگه همینجوری ادامه بدیم به جای خوبی کشیده نمیشه از موقعی که ازدواج کردیم به سرکارم برگشتم ولی امروز به منشی زنگ زدم برا چند وقتی نمیرم تا موضوع درست بشه

ادامه دارد..‌.
دیدگاه ها (۰)

pt 18سرنوشت★امروز جونگکوک خونه بود پس فرصت خوبی بود که یکم ش...

pt 19سرنوشت★امشب میخوام شام درست کنم چندوقته درست غذا نخورد...

pt 16سرنوشت★+پس از بتهوون میزنم.._همیشه میگم لجبازی ...ویو ک...

pt 15سرنوشت★حاضر شدم‌ و رفتم خونه سری دوییدم به سمت در چون‌ ...

فیک عروس مافیا part 5نشستم داخل ماشین که یه مردی نشسته بود ف...

ادامه لایو ویورس جونگکوک:🐰🐰: آهه، «هرکی» رو گرفتم، منو گرفت....

خون آشام عزیز (65)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط