...
دیدگاه ها (۱)

...

نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودمبیایم وبنویسم کهزندگی ر...

جان پس از عمری دویدن لحظه ای آسوده بودعقل... سر پیچیده بود ا...

آن روزها مادردر یک تشت پرآب با کمی صابونو چند تکه لباسخورشید...

این داستان مادر...قدر مادرتون را بدونید.

همه‌ی قرضهای یروزی پرداخت میشهجز قرض مادر ...🍃💚#شخصی #خاص#ست...

بلندگوی واگن گفت "ایستگاه بعد، سبلان. مسافرانی که قصد عزیمت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط