گورتو گم کن تا همینجا کلتو از تنت جدا نکردم

_ گورتو گم کن تا همینجا کلتو از تنت جدا نکردم
٪ تو برادر ناتنیشی چرا اینقد نگرانی؟(پوزخند)
_ به تو چه
✓ نکنه تورم مثل اوپا خام کرده
( که جین برمیگرده خمار به دختره نگاه میکنه دختره براش عشوه میاد)
+ اینجا چه خبره جین
٪ سلاممم یورا چطوری عزیزم گفتم بیام بهت سر بزنم
+ که اینطور خوب سر زدی برو دیگه
٪ ینی واقعا برات مهم نیست کات کردیم عزیزم؟
+ که چی کات کردیم که کردیم یه رابطه کوچیک بود که تموم شد خوب فعلا کاری نداری منو جین مثل تو علاف و بیکار نیستیم
_ یورا برو حاضر شو میریم
٪ حالا نمیخواستم بگم چرا اومدم اینجا ولی بگم ک مامان و باباتون گفتن بیام ببینم چیکار میکنید
_+ دوباره نه
٪ چه هماهنگ خوشم اومد
_ یورا راه بیوفت
یورا: رفتم حاضر شدم 5 مین بعد تیپ مورد علاقه جین رو زدم و رفتم دم در که با یه پوزخند نگام کرد رفت ماشینو آورد دم در که یوهی بهم یه نگاه کرد و پوزخند زد جین دستمو کشید و نشوندم تو ماشین کمربندمو بست و نشست پشت فرمون یکم که دور شدیم به یوهی نگاه انداختم که داره با انگشت شصتشو میکشه رو گردنش همون معنا مرگ رو میده و با پوزخند نگاه میکنه
_ بهش نگاه نکن
+ باش
_ راستی شما از کی باهم آشنا شدید؟
+ از وقتی تو و پدرت وارد زندگی مامانم شدید
_ یکم مشکوک نیست؟
+ من خدای پرونده های جناییم و خب از همون اول بهش شک کرده بودم
_ چه چیزا که هنوز راجبت نمیدونم
+ بله جناب کیم
1 ساعت بعد ابنا فقط فک میزدن 😐🤌
• رسیدن •
+ خوببب بریم بابامو ببینیم
_ هوم
یورا: جین دستمو گرفت و تو دستاش قفل کرد راه افتادم سمت در زنگ زدم که بابا درو باز کرد جین دستاشو ول کرد که تونستم بابارو بغل کنم داشتم از خوشحالی اشک میریختم که دیدم شونه های بابام از گریه تکون میخوره