ما بابا نداریم راستش داریم اما اندازه ی یک سنگ مستطیلی

ما بابا نداریم ، راستش داریم اما اندازه ی یک سنگ مستطیلی است که بالاش نوشته شادروان و پایینترش با خطی خوش ، پدری مهربان و همسری فداکار ، عکسش را هم تراشیده اند
ما بابا نداریم ، نه که از اولش نداشتیم ، نه که به خوابمان نمی آید ، چند سال پیش خدا خواست که امتحانمان کند ، که اشک مامان را ببیند و ترس و بی پناهی مارا ، که دنیا زمستان شود و تا جان دارد باران شور ببارد بروی لبهایمان.
ما بابا نداریم اما راستش را بخواهید عکس باباهای شمارا یواشکی نگاه میکنیم ، یواشکی دوستش داریم ،
ما بابا نداریم و هرسال ، روز پدر که میشود نمی دانیم باید به کجا پناه ببریم ، سرمان را توی کدام سوراخ فرو کنیم که معلوم نشود غصه داریم ، حسودیم ، که یواشکی بابای شمارا دوست داریم .
راستی رفیق جان من آنوقت که صورت بابایت را میبوسی ، آن وقت که ریش های تیغ تیغی اش میرود توی لبهایت ، آن وقتی که جوری فشارت میدهد که نفست تنگ میشود ، لطفا، لطفا، لطفا ، یک لحظه بیشتر توی آغوشش بمان ، یک لحظه بیشتر جای همه ما ، همه ما بچه هایی که بابا نداریم ...
پدرم پیشاپیش روزت مبارک ..
روحت شاد و یادت گرامی
تقدیم به دوستانی که دست پدرشان از این دنیا کوتاه می باشد..
دیدگاه ها (۲۶)

#پیراشکی خودم پز

همین الان یهویی، بفرمایید

تو این شب عزیز ارزو کنید سیله خوزستان بیشتر ازین نشه کم کم د...

فــریب خنـده هایم را نـخور من سـالهاستــــ که در خـفـــا گــ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط