بخون
#بخون ..
در خانه ی ما هرکسی چیزی کم داشت ..
پدرمرحومم خنده
خواهرم سیما جهاز...
من کیف و کفش
و بیچاره مادرم ...
:خون:
رفتیم دکتر گفتند پسته خوب است..
پدر با هزار مکافات... رفت منت کشی پسته ای که سالیان سال با ما قهر کرده بود !
یک مشت پسته ی زبان بسته را گرفت و به خانه آورد بیچاره ها لال بودند..
آمدیم سکوتشان را بشکنیم..
دندان خواهرک شکست...
گفتیم اشکال نداره...
چیزی که عوض دارد گله نداد...
حالا من بزرگ شده ام!!
کار می کنم و جیب ام باد میکند
پسته ها هم دهانشان تا بنا گوش باز می شوند..
هی روزگار ...
هی روزگار
در خانه ی ما هرکسی چیزی کم داشت ..
پدرمرحومم خنده
خواهرم سیما جهاز...
من کیف و کفش
و بیچاره مادرم ...
:خون:
رفتیم دکتر گفتند پسته خوب است..
پدر با هزار مکافات... رفت منت کشی پسته ای که سالیان سال با ما قهر کرده بود !
یک مشت پسته ی زبان بسته را گرفت و به خانه آورد بیچاره ها لال بودند..
آمدیم سکوتشان را بشکنیم..
دندان خواهرک شکست...
گفتیم اشکال نداره...
چیزی که عوض دارد گله نداد...
حالا من بزرگ شده ام!!
کار می کنم و جیب ام باد میکند
پسته ها هم دهانشان تا بنا گوش باز می شوند..
هی روزگار ...
هی روزگار
- ۴۷۸
- ۰۱ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط