فیک درد عشق
فیک درد عشق
فصل دوم(پارت بیست و چهار)
جونگ کوک ویو
بعد از اینکه رفتیم داخل اتاق اصلی
اون مرد نشست پشت کامپیوتر و بعد رفت سمت لیست مسافرا
... قربان این لیست مسافرا مونه
+ همم
دونه دونه عکس هارو از نظر گذروندم و بعد رسیدم به عکس مورد نظر
خودش بود
این بار با موهای بلوند
+ اتاق این خانوم کجاست؟
... قربان ایشون طبقه ی سوم و داخل اتاق ۵۴ هستن
+ باشه
بعد از اینکه رفتم طبقه ی بالا دنبال اتاق ۵۴ میگشتم که صدای اه ناله همه ی راه رو رو پر کرد
این چیزا طبیعیه چون اینجا باره و منطقه ی هر.زه ها و جن.ده هاس
بعد از چند دیقه اتاق پنجاه و چهار رو پیدا کردم
رفتم دم در و شروع کردم به در زدن
هیچ صدایی نیومد
درواقع کسی نبود
ولی اون مرد گفت الان اینجاس
دوباره در زدم ولی بازم جواب نداد
ای بابا
دوباره برگشتم طبقه ی پایین و رفتم سمت همون مرد
+ در رو باز نمیکنه
... ولی قربان ایشون تازه برگشتن اینجا
+ کلا کسی توی خونه نیست
... شاید خودشون نخواستن در رو باز کنن
+ اقای محترم
دارم میگم هیچ صدایی از داخل اتاق نمیومد
... الان کلید رو میارم
بعد از دو دیقه با شاه کلید اومد
بعد از اینکه رسیدیم دم در اتاق کلید رو انداخت داخل در و بعدش در رو باز کرد
همین که در رو باز کرد با چیزی مواجه شدم که اصلا انتظارش رو نداشتم
اون خودش رو دار زده بود
سریع رفتم سمتش و اوردمش پایین
نفس نمیکشید
شروع کردم به تنفس مصنوعی دادن بهش ولی هیچ فایده ای نداشت
مرده بود
لعنتی
رفتم سمت کشو و شروع کردم به گشتن
یه چند تا کاغذ با چند تا چیز میز پیدا کردم
از اونجا زدم بیرون و رفتم سمت خونه
- سلام چی شد؟ چیزی پیدا کردی؟
+ چرا پیدا کردم
- خب پس یونا کجاس؟
+ خودش رو دار زده بود
- چییییییی؟
+ .......
- ولی برای چی؟
چرا باید همین الان خودش رو دار بزنه؟
+ نمیدونم
- این چیه؟
+ این یه نوع گوشیه
- ببین داخلش چیه؟ شاید راجب جونگ سو یه چیزی پیدا کردی
+ بده ببینمش
- چیزی پیدا کردی؟
+ اینجا با یه نفر حرف زده
بهش گفته از کارت استعفا بده و بیا بوسان
- خب حالا این کی هست؟
+ جونگ سو
- چی؟
+ اینا رو به جونگ سو گفته
- خب شماره ای ادرسی چیزی از جونگ سو نیست؟
+ فقط شماره ش هست
- خب چرا معطلی؟ زنگ بزن بهش
+ شمارش در دسترس نیست
- ای خدا
چرا هروقت نزدیک میشیم یه اتفاقی پیش میاد؟
فصل دوم(پارت بیست و چهار)
جونگ کوک ویو
بعد از اینکه رفتیم داخل اتاق اصلی
اون مرد نشست پشت کامپیوتر و بعد رفت سمت لیست مسافرا
... قربان این لیست مسافرا مونه
+ همم
دونه دونه عکس هارو از نظر گذروندم و بعد رسیدم به عکس مورد نظر
خودش بود
این بار با موهای بلوند
+ اتاق این خانوم کجاست؟
... قربان ایشون طبقه ی سوم و داخل اتاق ۵۴ هستن
+ باشه
بعد از اینکه رفتم طبقه ی بالا دنبال اتاق ۵۴ میگشتم که صدای اه ناله همه ی راه رو رو پر کرد
این چیزا طبیعیه چون اینجا باره و منطقه ی هر.زه ها و جن.ده هاس
بعد از چند دیقه اتاق پنجاه و چهار رو پیدا کردم
رفتم دم در و شروع کردم به در زدن
هیچ صدایی نیومد
درواقع کسی نبود
ولی اون مرد گفت الان اینجاس
دوباره در زدم ولی بازم جواب نداد
ای بابا
دوباره برگشتم طبقه ی پایین و رفتم سمت همون مرد
+ در رو باز نمیکنه
... ولی قربان ایشون تازه برگشتن اینجا
+ کلا کسی توی خونه نیست
... شاید خودشون نخواستن در رو باز کنن
+ اقای محترم
دارم میگم هیچ صدایی از داخل اتاق نمیومد
... الان کلید رو میارم
بعد از دو دیقه با شاه کلید اومد
بعد از اینکه رسیدیم دم در اتاق کلید رو انداخت داخل در و بعدش در رو باز کرد
همین که در رو باز کرد با چیزی مواجه شدم که اصلا انتظارش رو نداشتم
اون خودش رو دار زده بود
سریع رفتم سمتش و اوردمش پایین
نفس نمیکشید
شروع کردم به تنفس مصنوعی دادن بهش ولی هیچ فایده ای نداشت
مرده بود
لعنتی
رفتم سمت کشو و شروع کردم به گشتن
یه چند تا کاغذ با چند تا چیز میز پیدا کردم
از اونجا زدم بیرون و رفتم سمت خونه
- سلام چی شد؟ چیزی پیدا کردی؟
+ چرا پیدا کردم
- خب پس یونا کجاس؟
+ خودش رو دار زده بود
- چییییییی؟
+ .......
- ولی برای چی؟
چرا باید همین الان خودش رو دار بزنه؟
+ نمیدونم
- این چیه؟
+ این یه نوع گوشیه
- ببین داخلش چیه؟ شاید راجب جونگ سو یه چیزی پیدا کردی
+ بده ببینمش
- چیزی پیدا کردی؟
+ اینجا با یه نفر حرف زده
بهش گفته از کارت استعفا بده و بیا بوسان
- خب حالا این کی هست؟
+ جونگ سو
- چی؟
+ اینا رو به جونگ سو گفته
- خب شماره ای ادرسی چیزی از جونگ سو نیست؟
+ فقط شماره ش هست
- خب چرا معطلی؟ زنگ بزن بهش
+ شمارش در دسترس نیست
- ای خدا
چرا هروقت نزدیک میشیم یه اتفاقی پیش میاد؟
- ۹.۲k
- ۲۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط