از کنار هر دختری که رد می شد
از کنار هر دختری که رد می شد ،
یک تنه ی جانانه می زد و لذت می برد ...
یک اصطکاک دوست داشتنی با هرکسی که در نظرش خوش تراش تر بود!
یک آن دیدم مقابل من است
نفسم حبس شد
چادرم را کشیدم جلوتر و میخکوب سر جایم ایستادم
ببخشیدی گفت و خودش را کشید کنار ...
حالا دیگر چادرم را خیلی بیشتر دوست داشتم ...
خدایا ممنون بابت این سپرِ بلا !!!
یک تنه ی جانانه می زد و لذت می برد ...
یک اصطکاک دوست داشتنی با هرکسی که در نظرش خوش تراش تر بود!
یک آن دیدم مقابل من است
نفسم حبس شد
چادرم را کشیدم جلوتر و میخکوب سر جایم ایستادم
ببخشیدی گفت و خودش را کشید کنار ...
حالا دیگر چادرم را خیلی بیشتر دوست داشتم ...
خدایا ممنون بابت این سپرِ بلا !!!
- ۱.۲k
- ۲۶ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط