دست خیری نیامده سمتم

دست خیری نیامده سمتم....
چشم خود را دوباره تر کردم...

روزهایم چه بی‌دلیل گذشت...
هوس گریه در سحر کردم ..😔
دیدگاه ها (۴)

عمری پدرم گفت که فرزند خلف باش ...یعنی که فقط بنده سلطان نجف...

روزی شبیه قصر رویاها....امروز مثل آجر و خشتم...باشد پری قصه ...

سرگشته‌ام میان دل و خاطرات تو...سعی صفا و مروه شده زندگانی‌ا...

تا روز حشر هر چه بگویم علی کم است...قرآن بی علی ، ثمرش ابن م...

ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم توییماه پشت ابر پنهان شد، گ...

باکودکو💔🧡💚

ویو ات بعد ریختن اون همه فلفل و نمک رو زخم هام و تو دهنم منو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط