رمان اوشی نوکو قسمت
رمان اوشی نوکو قسمت ۸🔮🎀
به آکوا روبی گفتم امروز آخر هفته است🙃
یه لباس خوب بپوشیم میخوایم بریم جواب رو به باباتون بگیم🙂روبی من استرس دارم😖
گفتم روبی استرس نداشته باش من پیشتم😊و همینطور داداشت
روبی یکم آروم شد رفت لباسش رو پوشید💗
منم لباسم رو پوشیدم 💜
و آکوا هم لباسش رو پوشید💙
منم کیفمم👛 رو آماده کردم با گوشیم😊 روبی آکوا رو صدا کردم روبی آکوا گفتن داریم میایم اومدن🚶♀️🚶♀️
حرکت کردیم یه اسنپ گرفتم رسیدیم به جایی که هیکارو آدرس داده بود🙃🙃
دیدم یه رستورانه من رفتم نشستم با آکوا روبی😄دیدم یه مردی با کت آبی رنگ داره میاد سمت ما اومد به من گفت سلام آی🖐 میبینم که آکوا روبی هم اوردی🙂
هیکارو به روبی گفت روبی تو چقدر بزرگ شدی🙂 از من نترس من کاریت ندارم🙂به آکوا هم گفت تو به من رفتی آکوا 🙂هیکارو نشست گفت آی تصمیمت رو گرفتی البته بچه هام هم تصمیم گرفتن؟؟؟
آی گفت آره ما تصمیم گرفتیم🙂دوست دارم یه خانواده شاد داشته باشیم☺اس سرخ شد 😶😶هیکارو گفت هرچقدر میخواین غذا سفارش بدین مهمون من روبی گفت هوراا😍😍 آکوا گفت ممنون😐 روبی موچی 🍡گرفت کوفته برنجی🍙 رامن نودل🍜 آکوا هم رامن منم نودل تند🍜 سفارش دادم
به روبی گفتم عزیزپ پول بابات خرج میشه😖هیکارو گفت اشکال نداره بزار هرچی میخواد بخوره 🙂
ادامه دارد...
به آکوا روبی گفتم امروز آخر هفته است🙃
یه لباس خوب بپوشیم میخوایم بریم جواب رو به باباتون بگیم🙂روبی من استرس دارم😖
گفتم روبی استرس نداشته باش من پیشتم😊و همینطور داداشت
روبی یکم آروم شد رفت لباسش رو پوشید💗
منم لباسم رو پوشیدم 💜
و آکوا هم لباسش رو پوشید💙
منم کیفمم👛 رو آماده کردم با گوشیم😊 روبی آکوا رو صدا کردم روبی آکوا گفتن داریم میایم اومدن🚶♀️🚶♀️
حرکت کردیم یه اسنپ گرفتم رسیدیم به جایی که هیکارو آدرس داده بود🙃🙃
دیدم یه رستورانه من رفتم نشستم با آکوا روبی😄دیدم یه مردی با کت آبی رنگ داره میاد سمت ما اومد به من گفت سلام آی🖐 میبینم که آکوا روبی هم اوردی🙂
هیکارو به روبی گفت روبی تو چقدر بزرگ شدی🙂 از من نترس من کاریت ندارم🙂به آکوا هم گفت تو به من رفتی آکوا 🙂هیکارو نشست گفت آی تصمیمت رو گرفتی البته بچه هام هم تصمیم گرفتن؟؟؟
آی گفت آره ما تصمیم گرفتیم🙂دوست دارم یه خانواده شاد داشته باشیم☺اس سرخ شد 😶😶هیکارو گفت هرچقدر میخواین غذا سفارش بدین مهمون من روبی گفت هوراا😍😍 آکوا گفت ممنون😐 روبی موچی 🍡گرفت کوفته برنجی🍙 رامن نودل🍜 آکوا هم رامن منم نودل تند🍜 سفارش دادم
به روبی گفتم عزیزپ پول بابات خرج میشه😖هیکارو گفت اشکال نداره بزار هرچی میخواد بخوره 🙂
ادامه دارد...
- ۱۷۵
- ۱۶ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط