نقل است

نقل است
سفیر انگلیس  یک چک سفید برای مدرس میبره که ایشان هر مقدار میخواد داخلش بنویسه. مدرس ازش  سؤال می‌کنه: "این چیست؟" مترجم توضیح میده و مدرس هم میگه : "آنها که مى‏گویند مدرس پول نمى‏گیرد درست نمى‏گویند، ما پول مى‏گیریم در روز هم مى‏گیریم، مشروط بر اینکه طلا باشد و بار شتر باشد و ما بین نماز ظهر در مسجد سپهسالار و در حضور مردم براى من بیاورند."
مترجم واسه سفیر ترجمه میکنه و سفیر میگه: "بیا برویم این مرد مى‏خواهد آبروى ما را در دنیا ببرد"

حالا کسانی جای مدرس و مدرس ها نشستن تا برای مردم قانون تعیین کنن که خودشون بی قانونی و فساد کرده و صد تا خودروی رانتی از شرکت صوری (بی قانونی +دور زدن قانون) میگیرن بعد هم گردن نمیگرفتن و نماینده مجلس که این خبرو فاش کرده بود به دروغگویی متهم و تهدید به بازداشت و برخورد میکردن و...
کاش از مردم خجالت نمی کشید از مجسمه مدرس وسط میدان بهارستان خجالت بکشید!
دیدگاه ها (۰)

از گرفتاریهای این مملکت هم اینهکه فساد خیلی بده به شرطی که ا...

دوستت دارم چه بیرحمانه باور کن عزیزعاشقم یک عاشق دیوانه باور...

طنز ماجرا اینجاست که همین مجلس قانون سوت زنی تصویب کرده که ه...

یک همسر خوب از اهداف و آرزوهای همسرش حمایت می کند. او باور د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط