جونگکوکفعلا اوضاع خوبه باید سریع بریم
𝐏𝐚𝐫𝐭⁸
{𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐚𝐧𝐝 𝐰𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐥𝐨𝐯𝐞}
جونگکوک:فعلا اوضاع خوبه باید سریع بریم
جیمین:میتونیم ا/ت و ببریم
جونگکوک:آره کارای ترخیص و انجام دادن
.............
شوگا:تهیونگ حرفی که زدی خیلی ذهنم و درگیر کرده
تهیونگ:کدوم حرفم هیونگ؟!
شوگا:اینکه رئیس این باند از کس دیگه ای دستور میگیره زیر نظرش بگیر هرجا میره ، هر کاری که میکنه ، کی میره بیرون کی بر میگرده همه اینارو باید برام بیاری
تهیونگ:چشم قربان
«تهیونگ داشت میرفت ك...»
شوگا:آها راستی ، ا/ت و آوردن خونه؟
تهیونگ:آره فک کنم
شوگا:خدمت کارارو بفرستشون برن اونجا بعدش باید با ا/ت حرف بزنم
تهیونگ: باشه
...................
«جیهوپ روی کاناپه نشسته و بود و سرش و با دستاش گرفته بود و پاهاش و تکون میداد»
جیهوپ:باید یه نقشه خوب برای به دست آوردنش بکشم( عصبی)
ا/ت:برای به دست آوردن کی؟(نزدیک گوشش و آروم)
جیهوپ:(شیش متر پرید هوا)تو کی مرخص شدی بچه؟!
ا/ت:انقد که اون دختر خوش شانس مغزت و درگیر کرده از در اومدم تو منو ندیدی(خنده)
جیهوپ:میخوام یه مهمونی بگیرم
ا/ت:(داشت قهوه میخورد) چه مهمونی ای؟
جیهوپ:باید یه مهمونی باشه که توش عتیقه بفروشیم اینجوری هم پلیاس و هم جی.....(سرفه)
ا/ت:جی چی جیهوپ؟؟
جیهوپ: آمم هی..هیچی م.م.می.میخواستم بگن خلافکار چیز اشتباه گفتم
ا/ت:چرا به لکنت افتادی چیزی شده که من نمیدونم؟(نگران،دست جیهوپ و گرفتم)
جیهوپ:ن..ن..نه هیچی
«جیهوپ و دستش و از توی دستاش ا/ت کشید و رفت»
ا/ت:یچیزی و داره مخفی میکنه(تو دلش)
«صدای زنگ در اومد»
ا/ت:(در و باز کرد)شما؟
خدمتکار:ما از طرف مین یونگی اومدیم(یواش)
ا/ت:آها
•ادامه دارد•
•عشق سیاه و سفید•
{𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐚𝐧𝐝 𝐰𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐥𝐨𝐯𝐞}
جونگکوک:فعلا اوضاع خوبه باید سریع بریم
جیمین:میتونیم ا/ت و ببریم
جونگکوک:آره کارای ترخیص و انجام دادن
.............
شوگا:تهیونگ حرفی که زدی خیلی ذهنم و درگیر کرده
تهیونگ:کدوم حرفم هیونگ؟!
شوگا:اینکه رئیس این باند از کس دیگه ای دستور میگیره زیر نظرش بگیر هرجا میره ، هر کاری که میکنه ، کی میره بیرون کی بر میگرده همه اینارو باید برام بیاری
تهیونگ:چشم قربان
«تهیونگ داشت میرفت ك...»
شوگا:آها راستی ، ا/ت و آوردن خونه؟
تهیونگ:آره فک کنم
شوگا:خدمت کارارو بفرستشون برن اونجا بعدش باید با ا/ت حرف بزنم
تهیونگ: باشه
...................
«جیهوپ روی کاناپه نشسته و بود و سرش و با دستاش گرفته بود و پاهاش و تکون میداد»
جیهوپ:باید یه نقشه خوب برای به دست آوردنش بکشم( عصبی)
ا/ت:برای به دست آوردن کی؟(نزدیک گوشش و آروم)
جیهوپ:(شیش متر پرید هوا)تو کی مرخص شدی بچه؟!
ا/ت:انقد که اون دختر خوش شانس مغزت و درگیر کرده از در اومدم تو منو ندیدی(خنده)
جیهوپ:میخوام یه مهمونی بگیرم
ا/ت:(داشت قهوه میخورد) چه مهمونی ای؟
جیهوپ:باید یه مهمونی باشه که توش عتیقه بفروشیم اینجوری هم پلیاس و هم جی.....(سرفه)
ا/ت:جی چی جیهوپ؟؟
جیهوپ: آمم هی..هیچی م.م.می.میخواستم بگن خلافکار چیز اشتباه گفتم
ا/ت:چرا به لکنت افتادی چیزی شده که من نمیدونم؟(نگران،دست جیهوپ و گرفتم)
جیهوپ:ن..ن..نه هیچی
«جیهوپ و دستش و از توی دستاش ا/ت کشید و رفت»
ا/ت:یچیزی و داره مخفی میکنه(تو دلش)
«صدای زنگ در اومد»
ا/ت:(در و باز کرد)شما؟
خدمتکار:ما از طرف مین یونگی اومدیم(یواش)
ا/ت:آها
•ادامه دارد•
•عشق سیاه و سفید•
- ۲.۱k
- ۲۴ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط